میدونستم نمیاد
ولی من منتظر موندم،منتظر موندم چون دلم واسش تنگ شده بود
دلتنگی خیلی بده میفهمی؟
اونقدر بد که تورو تبدیل به یه آدمِ ترسناک میکنه
من آدمِ ترسناکی شده بودم چون خیلی دلم برات تنگ شده بود و توام خیلی ازم دور شده بودی
اونقدر دور که من دستم هیچ جوره بهت نمیرسید
وایسادم
نیومدی
نیومدی و من دلتنگ تر از قبل شدم
با آدمایِ دورم سرد تر و سرد تر شدم
اونقدر سرد که دیگه الان به تنهاترین آدم برفیه دنیا تبدیل شدم
همون قدر سرد و همون قدر تنها
خب من الان یه آدمِ از دست رفته ام
یه آدمی که خیلی چیزا داشت و الان نداره
یه آدمی که یه زمانی زنده بود و زندگی میکرد ولی الان داره روزایِ مرگشُ زندگی میکنه
چون همه چیش از دست رفته
چون دیگه لبخنداش بویِ خوشی نمیدن
چون دیگه دلش به هیچی خوش نیست
میفهمی؟
یه آدمِ تو خالیه تو خالی!
تا کی باید یه آدمِ دیوونه باشم؟
تا کی باید منتظرت بمونم و تو نیای؟
باور کن خسته شدم
چهار تا پاییز گذشته و تو هنوز برنگشتی …
#دیوونه_بازی
#ایلیا_بنائی
حتما نظرتون راجب این رمان برامون بنویسید