رمان درباره دختری ب اسم اوا هست
دختری از جنس شیشه..
سرد و شکننده با هدفی بزرگ…
ک ب خاطر هدفش وارد ی خونه میشه و اونجا ی پسر از جنس غرور سد راهش میشه..
اما وقتی داره یواش یواش قلب سنگی پسر داستانمون نرم میشه با یه اتفاق همه چی عوض میشه و اون دختر شیشه ای دیگه قلبش شفاف نیست جوری ک انگار همه رو دست خوردن و یکی از اول اونا رو مثل ی مهره تو ی بازی تکون میداده و..
سلام…
اول اینکه میخواستم بگم رمان اولم هست و اشکالاتی داره امیدوارم ک تو کارای بعدی جبرانش کنم.
هر رمانی اولش یکم مقدمه چینی داره تا بخواد ب جاهای خوبش برسه پس امیدوارم با صبرتون کمکم کنید
در اخرم امیدوارم لذت ببرید و وقتی ک میزاریدو هدر نداده باشید…
یه روز تو زمان های قدیم، وقتی هنوز بشر تو این دنیای بی رحم پا نزاشته بود، راست و دروغ و بی رحمی و مهربانی و عشق و حماقت با هم در حال بازی بودند.تا اینکه راست و دروغ پیشنهاد بازی شجاعت حقیقت میدن و شرط میبندند که هر کاری طرف مقابل خواست انجام بدن. همه روبروی هم میشینند. اولین دور نوبت به بی رحمی و مهربانی میرسه. بی رحمی با تمام سنگ دلی جونش رو تقاضا میکنه. دفعه بعد نوبت راست و دروغه..
دروغ همه لباسای حریر و زرین راست رو طلب میکنه. آخرین دور عشق و حماقت میمونن.
حماقت میگه:
– باید باهام روی یخ برقصی.
عشق با چهره ی زیباش بلند میشه و روی یخ با حماقت مشغول رقص میشن. ناگهان پای عشق سر میخوره و…
صورت خوشکلش الان پر از جای زخمه. حماقت ناراحت از کارش همونجا عهد میبنده هیچوقت عشق رو تنها نزاره.
واسه همینه که الان مهربونی وجود نداره و همه جا لبریز از بی رحمی. واسه همینه که الان همه دروغ رو مشکل کاراشون میبینن و قشنگ و آراسته تصورش میکنن. بخاطر همینه که داخل زمان ما همه عشق رو زشت و ترسناک میبینن و وقتی هم که تازه ذات اصلیش رو درک میکنن، حماقتاشون شروع میشه چون حماقت با وفاست و هنوز که هنوزه عشق رو تنها نذاشته…
این رمان اختصاصی سایت رمانکده میباشد و کپی برداری از این اثر چه با ذکر و چه بدون ذکر منبع حرام می باشد .
توی ۴۷ تا رمانی که از سایت رمانکده گرفتم و خوندم جزء جذاب ترینها و کمی متفاوت بود.به نویستده بابت ذهن خلاقش تبریک میگم.امیدوارم کارهای بیشتری ازش ببینیم.
یکی از بهترین رمانایی بودکه خوندمعالیییی بود❤❤
باید بگم بهترین رمانی بود که خوندم و اصلا دوست نداشتم این رمان تموم بشه..
شما واقعا نویسنده ی خیلی خوبی هستین
سلام
ممنون از همه دوستای عزیزم ک با تشویقاشون یا انتقاداتشون تو بهتر کردن رمان کمکم کردن❤️
دوستای عزیزم برای دیدن شخصیت های رمان میتونن بعشـــ❤️ـق مثل عطر نیست که بپره
https://t.me/romanasheghaneeeh
این ادرس مراجعه کنن
با تشکر از شما، با کمی ویراستاری و اصلاح غلط های املایی خیلی بهتر می شد. در ضمن فکر کنم یک پلیس بعد از چندین ماه زندگی در خانه کسی و حتی قبل از ورود به آنجا از اسم و شغل و سایر مسائل سوژه آگاهی کافی داشته باشه و فقط برای جمع آوری مدرک عامل نفوذی میشه، پس ندانستن اسم وکیل با داشتن آدرس دفتر و معرفی او توسط سرهنگ، شاید بزرگ ترین نقطه ضعف در داستان بود. امیدوارم اصلاحش کنید ( مثلاً جایگزینی دفتر وکالتی متعلق به یک وکیل سرشناس با چندین دستیار و کار آموز وکالت که یکی از آنها شخصیت مورد نظر شما باشد، قابل قبول تر است).
یکی از متفاوت ترین رمانایی بود ک خوندم
عالی بود
خوب بود
خیلی خوب بود خسته نباشید
خیلی عالیه پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش
تمامی حقوق مطالب وب سایت رمانکده محفوظ و هر گونه استفاده از کتابهای قرار داده شده بر روی سایت رمانکده به هر نحوی (انتشار از طریق اپلیکیشن های موبایل، کپی بر روی سایت و وبلاگ ها حتی با ذکر منبع و...) ممنوع می باشد و با متخلفین طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای برخورد می شود. و تیم رمانکده هیچ گونه رضایتی از قرار دادن فایل رمان ها در تلگرام و .... ندارد و از نظر اخلاقی کار صحیحی نیست.©
نظرتون راجب این رمان چی بود؟