رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان جدید دستهای گندم

دانلود رمان جدید دستهای گندم

خلاصه: گندم دختر شمالی تنها و کم سن و سالی است که خانواده‌ی خود را در زلزله‌ی رودبار از دست داده و پس از چند سال تنهایی به تهران آمده و خدمتکار یک عمارت می‌شود. همه چیز خوب پیش می‌رود تا پسر صاحب عمارت از خارج بر می‌گردد و عاشق گندم می‌شود. اما این عشق با وجود مخالفت‌های زیاد چه می‌شود؟ با ما همراه باشید…

“مقدمه”

می‌چرخم و می‌رقصم

در بین گندم‌زاری زیبا

می‌چرخم و می‌رقصم

موهایم در هوا آزادانه در پروازند

دست‌هایم رها در زمان

چشم‌هایم خیره به آسمان

می‌چرخم و می‌رقصم

آزادم و رها

پاها در تکاپو

به این سو و آن سو

صدای برخورد نسیم را با تک تک تارهای گیسوانم می‌شنوم

و صدای فریاد گندم‌هایی را که زیر پاهایم له می‌شوند نیز

می‌چرخم و می‌رقصم

دستانم، به بالا، پایین

گاهی در چرخش، گاهی بدون حرکتند

چشمانم، بسته

می‌بویم

بوی شادی می‌آید

بوی خوبی می‌آید

می‌رقصم و می‌خوانم

می‌خوانم و می‌دانم

می‌دانم او می‌آید

او می‌آید و روزی که خواهد آمد

برایش همچو کولی‌های دوره گرد می‌رقصم

می‌رقصم و می‌رقصم

چشم‌هایم را بسته و آمدنش را می‌بویم

او را در آغوش می‌کشم

و چشمانم را برای زیارت صورتش می‌گشایم

صورت زیبایش را می‌بوسم

دست در دستان او در گندم‌زار می‌رقصم

دانلود رایگان  دانلود رمان پارادوکس تلخ

با او می‌رقصم

در آغوش او…

” گندم ”

قسمتی از رمان

با صدای الله و اکبر اذان صبح در رخت خواب نیم خیز شدم، بعد از بستن موهای طلایی رنگم وضو گرفتم و با سر کردن چادر نماز سفیدم به نماز ایستادم. آسمان هنوز هم تاریک بود و عمارت در سکوت کاملی قرار داشت زیرا همه خواب بودند، اما من باید زودتر بلند می‌شدم تا میز را برای صبحانه حاضر کنم. بعد از پوشیدن لباسِ فُرم موهای بلندم را زیر دست مال سر و کلاه فرستادم طوری که حتی یک تار مو هم بیرون نباشه. در اتاق را باز کردم و چند پله‌ی باقی مانده را به سمت راهروی نشیمن بالا رفتم. کنار راهرو درست بالای سقف اتاق من، راه‌پله‌ی مارپیچی وجود داشت و به سمت طبقه‌ی بالا می‌رفت که اتاق خانم سپهری و اتاق پسرش و دو اتاق مهمان در آن وجود داشت. طبقه‌ی دوم هم کیمیا خانم دختر خانم سپهری و همسر و دختر کوچولوش عسل بودند. داخل شهر ما

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: shabnami1104
  • تعداد صفحات: 120
  • 1537 روز پيش
  • علی غلامی
  • 18,659 بازدید
  • ۲ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.