دستامو بردم بالا توهم قفلشون کردم
کشو قوسی به بدنم دادم ومحکم
نفسمو فوت کردم.
اخیش کمرم خشک شده بودا.اخه اینم شد زندگی؟!!!
یه پسر الاف و بیکار خیرسرمون
لیسانس گرفتیم نشستیم پای چت
روم. ولی خدایی خیلی حال میداد
معتادش شده بودیم منظورم خودمو
محمدو فرزادِ دوستایه خل و چلم.
میرفتیم تو چتروم گاهی اوقات با اسم
دختر میرفتیم مخ پسرارو میزدیم
گاهی با اسم پسر میرفتیم مخ
دخترارو میزدیم بعدشم یجا قرار
میزاشتیم باهاشون میرفتیم ازدور
میدیمشون اگه مالی بودن ک چه بهتر میرفتیم جلو اگرم نه که انقدر بدبخت
منتظر وایمیستاد که زیر پاش علف سبز می شد و ماهم هرهر کرکر میخندیدیم
حتی یادمه یبار مخ یه دختررو تو
چتروم زدم عکسشو برام فرستادبدک
نبودگفتم خوبه یکم میخندیم واسه
عالییییییی بی نظیر
سلام به نظر من رمان گریه میکنم برات یه رمان عالیه پر از احساساته واقعا بی نظیره من که وقتی خوندم یه حسی بهم دست داد که وقتی میخوندم گریه میکردم رمان بسیار احساسی بود واقعا از نویسنده داستان تشکر وقدردانی میکنم که بسیار زیبا این رمان رو نوشته بود
این رمان عالیه حرف نداره … مرسی از نویسنده مرسی لاکی داری واقعا رمان خیلی قشنگیه
عالی بود
خیلی خیلی خیلی بسیار رمان زیبایی
رمانش محشر بود
من خودم نزدیک ۱۹۹۹ رمان خوندم
این رمان توشون تک بود
رمان گریه میکنم برات جوریه که
واقعا هم گریه میکنی براش
فوقالعاده بود
خیلی عالی بود:-D:-D
عالی بود
عاااااالیییی بوددد ☺
خوب یعنی عالی