پایگاه ویژه یک مرکز خیالی و تخصصی ، در مرکز پلیس است. با توجه به این که طبق قوانین کشور و سیستم پلیس ایران، چنین مکانی وجود خارجی ندارد، تمام این داستان ها، در تخیل نویسنده ، شکل گرفته و بر مبنای همان، نوشته شده است.
تمام پرونده ها، اسامی، مکان ها زاییده ی ذهن نویسنده و هر گونه تشابه اسمی، کاملا اتفاقی ست. نویسنده با احترام به کلیه ی پلیس های زحمت کش ، در هر یک از شاخه های سیستم نظامی کشور، این پایگاه خیالی را ساخته است تا گوشه ای از فداکاری ها و تخصص های این آدم های دوست داشتنی را نشان بدهد. پس هیچ کدام از قوانین نظامی کشور ما، شبیه قوانین این پایگاه نیست و در همه موارد ، ساخته ی ذهن نویسنده می باشد .
در هر اپیزود، پرونده ای پیش روی شما قرار می گیرد تا فرمانده ی پایگاه خیالی ما، همراه ِ ذهن پویای شما، به دنبال مجرمین خیالی باشد و از این همراهی لذت ببرید!
این داستان، صرفا فانتزی و جنایی می باشد !
جلد اولی این رمان رو میتوانید از لینک زیر دانلود کند
خودش را تا پنجره رساند و آهسته پرده را کنار زد. شب، حاکم مطلق زمین بود! مثل حال او، وهم آور و پر از سکوت! کف دستش را روی شیشه ی سرد گذاشت و خنکی اش آن قدر شیرین بود که پیشانی را هم شریک لحظه های سرد پنجره کند. پلک هایش روی هم افتاد تا دوباره به یاد کابوسش بیفتد. خون بود اما این بار خبری از سیاهی نبود … همه جا روشن بود، زیادی روشن! مطمئن بود صدایی که هنوز هم در گوشش زنگ می خورد را قبلا نشنیده است. صدایی که التماسش را می کرد و او بی اهمیت ، سرد و خشن ماند!
چرا؟
چشم باز کرد . تصورش هم برای او سخت بود. چرا این همه بد شده بود؟ جوری که اول باورش نمی شد این مرد وحشی او باشد! اما … خودش بود! حتی زخم های روی سینه اش ، می توانستند شهادت بدهند!
سلام خانم هاشمی خدا قوت…. رمان پایگاه ویژه شما بسیار جذاب و خواندنی بود.. به طوری که هر دو جلد رو خیلی سریع خوندم…. و منتظر جلد سوم این رمان بسیار زیباتون هستم خواهش میکنم جلد سومو بذارید ممنونتون میشم…
چرا نمیشه دانلودش کرد من دیگه رونی شدم
سلام
لطفا سریع تر جلد سومش رو هم بنویسید
سلام خسته نباشین رمان واقعا عالی و خوبیه تبریک میگم به نویسنده عزیز ….پس چرا جلد سوم رو زودتر نمیذاربن من ۶ماهه همش نگا میکنم …
رمان خیلی عالی بود. فقط جلد۳نداره؟
اقا ارش کی بودمن جلد اولشو یه سال پیش خوندم الانم تازه جلد دومش شروع کردم تو این یه سال بعد جلد یک خب رمانای دیگه هم خوندم بخاطر اون اون دقیق یلدم نیس ارش چیکاره ی سهنده
خیلییییییى خوب دوست داشتم لطفازودتر جلد سومشم بزارین خیلی کنجکاوم بخونمش مخصوصا با اون اتفاقی که آخر جلد دوم افتاده
یک از بهترین رمان هایی که خوندم
با اینکه تعداد صفحات هر دو جلد زیاد بود اما به قدری قلم زیبایی داره نویسنده که اصلااااا خسته کننده نیست
بسیار جذاب،حقیقی و روان
خیلی کیف کردم بی صبرانه منتظر جلد سوم هستم
امیدوارم اونم خیلیییییی طولانی باشه
عاااااااالی
هر چی بگم بازم کمهههههههه
جلد سومشم بزاااریددد
عالی فقط لطف کنید جلد سوم رو هم بزارید ممنون