حالم بدتر از همیشه ی عالم بود ،
از بغض و گریه ، کاری ساخته نبود ! باید جیغ می کشیدم
آنقدر بلند که حنجره ی آن فکرهای لعنتی و ثانیه های بی رحم ، دریده شود
آنقدر بلند ، که چیزی از آن دشنه های آماده ی زهرآگین ، باقی نمانَد …
حالم بد بود ،
بد تر از چیزی که فکرش را می کنی !
نبودی و خودم دست روی موهای به هم ریخته ام کشیدم
خودم اشک های خودم را پاک کردم
خودم ، خودم را دلداری دادم و خودم گفتم چیزی نیست ، درست می شود …
نبودی و خودم ، خودم را بغل گرفتم و خودم زخم های روح بی پناه خودم را بستم .
و دوباره ایستادم ،
و دوباره لبخند زدم ،
و دوباره به روزهای خوب ، فکر کردم …
نبودی و نفس کم آورده بودم ؛
نیامدی و هنوز هم نفس می کشم !!!
من عمیق ترین دردها را بدونِ تو پشت سر گذاشتم و روی بی رحمانه ترین اتفاقات جهان ، چشم بستم !
نگرانم …
اینطور که تو پیش می روی ؛ چیزی از “ما” نمی مانَد ،
دیر یا زود ، من “من” می شوم و تو ؛ همان “تو” یی که مثلِ تمامِ آدم هاست …
#نرگس_صرافیان_طوفان
وای واقعا متن های خانم صرافیان فوق العاده اند
اما عزیزم قبل از شروع کار دکلمه اول ببین شرایطش رو داری یا نه ؟ حقیقتا نمیشه با هنزفری گوش داد ♀️