سال ها بعد، دختری متولد میشود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده ! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع میشود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…
پیشنهاد می شود
دانلود رمان الهه مرگ _ به سمت خوابگاه حرکت کردم . نمی دونم چرا اما احساس می کنم ؛ کسی در حال تعقیبمه ! احساس اینکه ، کسی داره تعقیبم می کنه ؛ اذیتم می کرد.
هر دفعه که پشت سرم رو نگاه می کردم کسی نبود !
همیشه حسام درست بوده. اخرین باری که احساس کردم کسی دنبالمه چند سال پیش بود ! اخه من چی دارم که همه جا یکی دنبالمه!
اینطوری نمی تونم برم خوابگاه ! اما کجا برم؟ اصلا کجا رو دارم که برم ! خونه نورا؟ اون که اصلا نمی شه !!
پس بهتره خوابگاه برم بعد حسابی فکر کنم به این موضوع !!
داخل محیط خوابگاه شدم بعد از تعویض لباسم خوابیدم…
با احساس نوازش کسی ، از خواب بیدار شدم . به اطراف نگاه کردم ؛ اما کسی رو ندیدم ! ترسیده بودم !! می ترسیدم از اینکه کسی داخل این خوابگاه نیمه شلوغ باشه ، و منم نتونم کاری کنم. هرچند کلاس های رزمی رفتم ، اما وقتی ترس تو وجودت رخنه می کنه ،هیچ کاری از دستت بر نمی یاد !.
انگار کسی تو اتاق راه می رفت ! صدای پاهاش رو به خوبی می شنیدم !
پیشنهاد می شود
من این رمان الان تموم کردم آخرش اصلا نفهمیدم جلد دومش رانده شدگان ولی هرچقدر میگردم نیست جلد دومش اومده یا میخواد بیاد
رمان خیلی خوبی لود خیلی عالی بود فقط وسطایی رمان نمیفهمیدی چیشد