چقدر سعی کردم بذارمت کنار
شدم من مثل یه آدمی که با
پای خودش داره میره سمت دار
چشم بهم زدن زندگیم شد آوار
خواستم که سرد بشم با تو با همه
سخته بگم بی تو زندگیم غمه
بی تو و چشمات زندگی شده وارون
شدم یه ولگرد دیوونه ی داغون
خنده هام محو شد دیدمت با اون
خنده هاتو با اون جلو چشمام موند
جا موند رد پاهات رو این دله من
خسته شدم انقدر کردم گِله من
چقدر چشمامو بستم روی کارات
تو هر شرایط همش موندم باهات
باهات بودم تو روزای سختمون
ولی تو که شغلت بازیگری بود
منه مغرورو شکوندی وقتی که
دستات قفل دستای دیگری بود
چه خداحافظیه تخلی داشتیم
نم اشک توی چشمامو لبخندی
که با راحتی روی لبات داشتی
باهات بودم تو روزای سختمون
ولی تو که شغلت بازیگری بود
#زهرا_دباشی
عالی بود عاشقش شدم
عالی من خودم یکی از اون ادمای هستم که عاشق دل نوشته هستم و داستان و دل نوشته های زیبای نوشتم و تنها چیز کمک در این راه عشق بو