هیلدا غوطه ور در گذشته تلخ خود و رحمانی که ترس آینده اونو اسیر خودش کرده بود. هر دو قسم خورده برای دفاع از میهن، همراه و هم پای هم پا گذاشتند در پرونده مجهول مهراب خان
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۱/۹/۹۵
امروز تصمیم گرفتم بعد از یک سال شروع کنم به نوشتن، نوشتن خاطرات چند سال پیش و اتفاقی که مسیر زندگی من خود خواه را تغییر داد.
روز اول که برای دومین بار اسمش شنیده بودم به خوبی به یاد می آوردم از دفتر سرهنگ تازه در اومده بودم کارد میزدی خونم در نمی اومد.
همون موقع بود که عبدالله که داشت با چند تا بچه ها حرف میزد ازشون خدافظی کرد و به سمت من اومد.
_سلام سرهنگ چکارت داشت؟
_ماموریت بهم داد.
_خوبه که تو که همیشه خوشت می اومد.
_ایندفعه فرق می کنه، بابا من هشت ماه دیگه عروسیمه جواب یاس چی بدم؟
_حالا تا هشت ماه دیگه مامورتت هم تموم میشه.
_این پرونده مرموزی که من دیدم عمرا کمتر از یک سال بشه حل کرد، قراره نفوذی برم ها.
_چی این که خیلی بده.
_بدترش اینه که شمال و اگه یاس بفهمه بیچارم.
_بس کن سپهر ی مرد که اونم سرگرد نیرو انتظامی باشه ازدواج نکرده اینقدر زن زلیل میشه؟ بابا مثلا اونم پدرش پلیس بازنشستش، درک میکنه.
_تا اینجا را تونست درک کنه بقیه ماجرا را چیکار می کنه؟
_مگه بقیه هم داره؟
_بله قرار همکار هم داشته باشم.
_وا اینکه بد نیست، خوب هم هست زودتر می تونید پرونده را حل و فصل کنید.
[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2019/09/سرنوشت-هیلدا.pdf” title=”سرنوشت هیلدا”]
بسیار زیبا بود مدتیه منتظر جلد دومشم دوست دارم هیلدا نمرده باشه و پیش دخترش باشه
بعضی از رماناتون خیلی قویه بعضی هام نه ولی چیزی که توی خیلی ازرماناتون دیده میشه غلطای املایی هست که اعصاب من به هم می ریزه . مثلاٌ همین رمان هیلدا “ورق ” رو چند جا نوشته “برق ”
این معلومه خیلی طرف بی سواده . البته این یکی از غلطهای خیلی ناجور این رمان بود ازاین دسته گلها خیلی به آب داده بودن . کاش یه ویرایش میشد .
فصل دوم این رمان کی منتشر میشه؟؟؟
عالی بوووووود
سلام بر شما،جلد دوم در کار است در حال نگارش است❤
سلام من درست دو ماه پیش پرسیدم که جلد دوم کی میاد ولی نه جواب دادین نه جلد دوم اومده اگه جلد دوم در کار نیست بگید تا مردم اینقدر منتظر نباشن اخه این انصافه حداقل یه زمان بهمون بگید
سلام کی جلد دوم میاد
لطف کنیدزودتر جلددوم رو بزارید سپاسگذارم
سلام خوب هستین یه انتقادی دارم رمان بسیار مبهمی بود اصلا واضح نبود چی به چیه قلم قوی نداشت هیلداهم الکی کشته شد واینکه خیلی الکیه که بعدش رحمان بره با یاس ازدواج کنه البته دوستدارم بدونم که سرنوشتش اخر چی میشه
به زودی
سلام جلد دوم کی میاد؟