برگ دوم از مجموعه داستان ردپاهایی مبهم در خاطرات پاره پاره
برگ اول این مجموعه داستان رو هم میتوانی از لینک زیر مطالعه فرمائید
و قبل از شروع مقدمه باید بگم که :
ایده نوشتن این مجموعه با ورق زدن یه دفتر خاطرات به ذهنم رسید . خاطراتی پر از ابهام و پر از غصه و پر از قصه !
دوست داشتم از اون خاطرات یه رمان بنویسم اما چیزهای فراتر از ذهن و بهتره بگم ناگفتنی وجود داشت که خوندنش نه به صاحبش کمک می کرد و نه جز غم و تعحب و شگفتی برای خواننده چیزی به همراه داشت .
این مجموعه داستانه که من بیشتر روی خاطره بودنش تأکید دارم، باعث شد فکر کنم شاید خیلی ها ناگفته هایی روی دلشون سنگینی کرده و یا خاطراتی دارن که دلشون می خواد نوشته بشه .
پس تصمیم گرفتم این و به صورت درخواست ارائه بدم که خداروشکر استقبال هم شد .
اسم این مجموعه
#ردپاهایی_مبهم_در_خاطرات_پاره_پاره است که این هم دلیل داره . ردپاها افراد مجهول و مبهمی هستن که توی داستانک هام به صورت #او نوشته شده و خاطرات پاره پاره هر برگ از خاطرات دوست صبورم و تموم عزیزانی بود که من و همراهی کردن .
این مجموعه هم مثل همهء رمانها و شعرام، دلیه ! از ته دلم می نویسم تا از ته دل خونده بشه .
به امید خدا اگه مجموعه کامل شد و اگر قابل بود دوست دارم چاپش کنم .
ممنون که وقت گذاشتید .
درصورت تمایل به همکاری خوش حال میشم به رباتم پیام بدید 🙏🌸
@Rahgozar_122_bot
خیلی وقتتونو گرفتم اما قبل از شروع مقدمه دوست دارم اول از
خواهرم مریم جان ، و بعد از دوستای گلم فریبا عرب و زهرا فاطمی، الناز شاهملکی ،عطیه شکری، آتنا حاجی زاده ، ریحانه مرادقلی و تمام کسایی که به قلمم ایمان داشتن و امیدواری دادن تشکر کنم .
همچنین تیم زحمت کش رمانهای عاشقانه به خصوص مدیریت محترم جناب آقای غلامی .
برای دسترسی به متن کامل این داستان فایل پی دی اف رو دانلود کنید