خانه
مرنجانم ای اشک
به تکرارِ بی تاب
در سکوتِ تنهاییِ چشمانم
نبضِ امید
هنوز در میانه یِ قلبم به تکرار نشسته است
تا دوباره رسیدنی
و خانه دیدنی.
خانه ام نه اینجاست
من
از بهار آمده ام
کنارِ انتهای فراموش
هنوز
سخن از آغوشِ یار بر زبان است
و بیدار
چشمانِ انتظار
شبانه ها زِ یاد نخواهند رفت
که صبح به صبح
کشیده تا خاطرِ شب
به آسمانند
نشانه تا نشانه
قرارِ دیروز به دیدارِ فرداست
خانه ام نه اینجاست
مرنجانم ای اشکم
کاین خانه کز بهارش ترانه هاست
نخواهد به ویرانه روی سپردن
مرنجانم ای اشک
به تکرارِ بی تاب
در سکوتِ تنهاییِ چشمانم
م.س.صبا