تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که ز کویات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی؟!
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم
خلاصه :
واله دختر خانواده یار الهی طی یه عملیات به دست شخصی روبوده میشه!
و حالا خانواده اون در پی پیدا کردنش هستند و این بین سبحان برومند و همسرش نگار وارد این ماجرا میشن!
-احمدی … احمدی !
تقه ای به در خورد و در باز شد سرباز لاغر اندام با چهره زرد رنگ وارد اتاق شد، ادای احترام کرد :
بله قربان ؟
با کلافگی در حالی که از چایی بد طعم اداره میخورد گفت : ـــ آزاد… برو بایگانی پرونده فرهود کلاه سری رو بیار برام ببینم بدو
ــ بله قربان!
و به سرعت از اتاق خارج شد به پشتی چرم صندلی تکیه داد و به دیوار سبز کمرنگ اتاق خیره شد. نفس بلندی کشید و چشمهایش را رو بست که درب اتاق به سرعت باز شد. بدون این که نگاه بکنه که کیه فریاد زد.
ـــ مگه اینجا کاروانسرا هست بی اجازه داخل میاین ؟
با صدای گریه اشنایی فوری چشمهایش رو باز کرد و با دیدن حاج خانوم یار الهی با شگفتی و تعجب از صندلیش بلند شد و با احترام گفت : ــــ حاج خانوم ؟ خوش اومدین این چه حالیه ؟
از شدت گریه نمیتونست صحبت کنه بادست روی پاش زد و ناله کرد :
ـــ بدبخت شدیم سبحان جان،نور چشمم آخ خدا !
[su_note note_color=”#3e44a2″ text_color=”#ffffff” radius=”11″]دانلود این رمان از طریق بارکد خوان[/su_note]
[su_qrcode data=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2019/03/عاشقانه-نا-آرام.pdf” title=”دانلود از طریق بارکد خوان”]
[su_note note_color=”#3ea23f” text_color=”#ffffff” radius=”11″]مطالعه این رمان بدون نیاز به دانلود[/su_note]
[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2019/03/عاشقانه-نا-آرام.pdf” title=”عاشقانه نا آرام”]
خیلی عالیه نقض های کوچیکی داشت ولی در کل عالی بود.♡