مستانه علوی، وکیل پایه یک دادگستری، دختری مستقل و خودساخته، بسیار موقر و باوقار، پروندهی سختی را بر عهده میگیرد که زندگیاش را دگرگون میکند و…
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ
نون سوگند به قلم و آنچه مىنویسد.
میپرسم… شاید از تو، شاید از خود
کـه چرا زندگیام برعکس تا شد!
میخوانم… شاید از تو، شاید از خود
که چرا زندگیام بیگانه سوا شد!
میگویم… شاید از تو، شاید از خود
که چرا زندگیام بیهوده روا شد
میجویم… شاید از تو، شاید از خود
که دلم… دیوانه رها شد!
با حرص و عصبانیت پلههای آگاهی رو بالا رفتم و وقتی به در اتاقش رسیدم، بیتوجه به سربازی که دنبالم افتاده بود و هِی “خانم، خانم” میکرد در رو تند و محکم باز کردم.
مثل همیشه اخم داشت و با جدیت مشغول بررسی پروندهی مقابلش بود.
با باز شدن در، نگاهش رو بالا آورد و وقتی من رو دید، با تعجب و ابروهایی بالا رفته نگاهم کرد.
نفسِ پرحرصم رو بیرون دادم و سربازِ پشت سرم احترام نظامی گذاشت.
چشم تنگ کردم و اون بیتوجه به حضور من رو به سرباز گفت:
-راحت باش!
سرباز بیچاره به تِته پِته افتاده بود. مرد هم انقدر ترسو؟
مردی که از همجنس خودش وحشت داشته باشه که مرد نیست. والله!
البته از این دیو دو سر باید هم ترسید!
-قُ… قربان… من… بهشون گُ… گُف
دست بزرگ و مردونش رو به نشونهی سکوت بالا گرفت و خیلی خونسرد گفت:
-مشکلی نیست، میتونی بری.
سرباز سری تکون داد و بدون تعلل اتاق رو ترک کرد.
با صدای بسته شدن در اتاق من هم به سمت میزش قدم برداشتم و رو به روش ایستادم. خودش رو جلوتر کشید و روی صورتم دقیق شد.
رمان خیلییییییی قشنگی بود ♡
حتما پیشنهاد میشه
قلم خیلی خوبی داشت.
و من واقعا بعضی قسمت هاش خندیدم،بعضی قسمت ها گریه کردم و خیلی جاهای دیگه مشتاق بودم تا ببینم آخر داستان چی میشه .
رمان قشنگی هست درسته زود تموم شد و شاید یه ایرادهایی داشته باشه ولی خیلی خوب بود.
حتما بخونید پشیمون نمیشید.
موضوع شم خوب بود زیاد تکراری نبود
همینکه درمورد یه پسر پولدار و مغرور که با دختر شیطون داستان تو دانشگاه آشنا میشن و بعد کلکلاشون عاشق هم میشن عالیییی بود(:
خسته نباشی نویسنده عزیز❤
رمان خیلییییییی قشنگی بود ♡
حتما پیشنهاد میشه
قلم خیلی خوبی داشت.
و من واقعا بعضی قسمت هاش خندیدم،بعضی قسمت ها گریه کردم و خیلی جاهای دیگه مشتاق بودم تا ببینم آخر داستان چی میشه .
رمان قشنگی هست درسته زود تموم شد و شاید یه ایرادهایی داشته باشه ولی خیلی خوب بود.
حتما بخونید پشیمون نمیشید.
موضوع شم خوب بود زیاد تکراری نبود
همینکه درمورد یه پسر پولدار و مغرور که با دختر شیطون داستان تو دانشگاه آشنا میشن و بعد کلکلاشون عاشق هم میشن عالیییی بود
این رمان بسیار تاثیر غم انگیزی رویم گذاشت کاش هیچ دختری این احساس را تجربه نکند
عاااااااااااالی بود، موضوع جدید و خوب
مرسی از نویسنده عزیز
عاااااااااااالی بود
ببخشید من نمیدونم چرا تمام نویسنده ها از ابعاد گوناگون به یک موضوع پرداخته اند انگار یک.رمان رو هی تکراری و تکراری و تکراری نوشته اند.بی محتوا طولانی.و کسالت اور.من فقط میتونم دو خط اول و صفحه اخر رو بخونم ورتحمل کنم.لزومی.نداره دوستانی که اصلا نمیدونن نویسندگی.یعنی.چی هی بخوان به زور داستان طولانی به.درد نخور بنویسن..بهترینش فقط هیرکان بود بقیش بی ارزش
سلام.خسته نباشیدی میگم به نویسنده عزیز.
رمانقشنگی بود
ولی میتونست ادامه دار بشه و اینکه یکجاهایی خیلی سریع از رو خیلی قسمت ها گذشتی ،اما موضوع جدید و قشنگی بود.
موفق باشی به امید رمان های بهتر و پخته تر