عجب پاییزی، عجب عشقی، عجب دردی!
رسم عجیبی ست؛ برگ ها دارند سقوط می کنند و قلب من نفوذ.
آری، بار هم این تنهایی مرا تا پای جان خواهد رساند، تا پای جان نه؛
تا پای مرگ.
کاش وقتی امتحانم در این دنیا تمام شد تو در کنارم باشی و من با عشق تو لبیک بگویم.
کاش در هنگام مرگ دستان در دستانم باشد و با حکم تو تکبیر بگویم
چه آروزهای محالی که به ارمغان نرسید.
قصد تو که رفتن بود ولی قصد من ماندن بود، ماندن با تو و جنگیدن برای تو!
اکنون من ماندم و یک یادگاری؛ یک قلب شکسته و یک مشت خاطرات ماندگاری!
#زینب_بحرانی_پور🥀
#خود_نویس🙃🌸
[disk_player id=”18031″]