واقعا در عجبام…
یا اصلا بهتر است بگوییم:
نمیدانم چه بنویسم یا حتی چه بگویم.
از این مردمانی که به خاطر حرفشان، تهمتهایشان، غیبتهایشان و خیلی چیزهای دیگر محکوم هستی آنچنان رفتار بکنی که آنها دوست دارند نه خود تو.
باید بشوی همان آدمی که آنها در تصوراتشان از توی بیچاره ساختهاند.
من هم دلم میخواهد همانند خیلی از آدمهای دیگر دیوانه بازی در بیاورم یا اصلا از ته دلم قهقهه بزنم نه اینکه تا میخواهم کاری بکنم، همه بگویند: واقعا برای جامعهی هنری متاسف هستند و ما الگوی جامعه هستیم
نه! واقعا دلم میخواهد بدانم الگوی جامعه باید کسایی باشند که تَن به تظاهر میدهند؟
آن زمان یعنی بهترین فرهنگ را خواهیم داشت؟
یعنی باید محکوم باشند به با کلاس رفتار کردند و الگو بودند برای تمام جوانان جامعهی خودشان؟
همان کسانی که خودشان نیستند و تظاهر به باکلاس بودن میکنند!
همان کسانی که ماهیت خودشان را در جامهای از تظاهر گم کردهاند!
یعنی باید همچون عروسک خیمه شب بازی باشند تا بتوانید هر طوری که برای آنها در تصوراتتان نقشه کشیدهاید و شخصیت دادهاید، بازی بدهید؟
اما اینک!
من با صدای دل میگویم:
آهای! مردمی که همهاش نوشتهها و شعرها و آهنگها و خیلی چیزهای دیگر هنرمندان را میخوانید، دنبال میکنید و اخر سر هم لایک میکنید. همگی با یک فنجان قهوه بهبه و چهچه نکنید و فلان نویسنده و شاعر و هنرمند را نقل و نبات مجالس نکنید تا برای کودکانتان الگو باشند.
به کودکانتان بیاموزید، حرف دل را جار زدن هنر است نه محکوم به باکلاس رفتار کردن.
به کودکانتان بیاموزید، والاترین هنر ارزش وجودی هر کسی است که برای خودش دارد.
بیاموزید که حرف دل هر کسی مهمترین عامل خوشبختی آن فرد است، نه حرف دل مردم و نه تظاهر به خوشبخت بودن.
بله! بیاموزید که باید خودشان باشند و به جای خودشان زندگانی کنند.
دوست دارم بگوییم و با صدای دلم فریاد بزنم:
بیایید، نگذاریم کودکانمان از همان کودکی با تظاهر به شاد بودن و شاد زیستن میان آرزوهایشان جان بدهند و بازیگر ماهری بشوند.
بیاید بیاموزیم به جای ماسک زدن و باکلاس بودن بهتر است صدای دل خودمان را فریاد بزنیم نه صدای دل مردم را.
#بهقلممطالع 🖊
#شعله_آزاد🎤