تمام سال نگاهم به تیترهای خبر
به عکس چند جوان قبلِ دستگیری شان
به یک تصادف مشکوک ، اسم پاک شده
به خاک کردنِ یک آدمِ بدون نشان
تمام سال پر از استرس ، پر از کابوس
که خواب خوش به دوتا چشمِ من حرام شود
تمام سال به امّید اتفاقی که
بیفتد و همه غصّه ها تمام شود
نشسته ام برود سال و خاطراتش هم
میان آینه لبخند می زنم به خودم
که روز عید نفهمد چقدر دلتنگم !
که سال کهنه نفهمد چقدر پیر شدم !
میان آینه شمعی که رو به خاموشی ست
و ساعتی که سرِ سال ، زنگ را خورده
هنوز توی دلم آرزوی آزادی ست
میان تنگ بلورم دو ماهیِ مرده…
#فاطمه_اختصاری