رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان زیبای سازغم

دانلود رمان سازغم به قلم یسنا

به حمایت از
دختران سرزمینم،زندانیانی که دربند ناموس اسیرند
فرشتگانی که همواره درگیر اجبار هستندوعاشقانی که شعله عشقشان بدون ابراز خاموش گشت.
اگرنگاه ابزار مانند تو،ای مرد سرزمینم به جسم بی دفاع من نبود
اکنون جایگاه من در این وادی اینقدر نا امن نمی شد.

⇦عزیزانی که روحیه ای آسیب پذیر دارن از خواندن این کتاب خودداری کنند⇨

هدف من از نوشتن این کتاب به تصویر کشیدن ابعادی ازجامعه انسانی است که تا امروزاز چشم ما پنهان مانده است.
با تشکر از زحمات شایان روانشناس عزیز خانم فاطمه جعفری#

قسمتی از این رمان بسیار زیبا و اجتماعی :

امروز یک دفتر خریدم تا آنچه، که درونم انباشته می شود رابنویسم .یه دفتر که بعضی

از آدم ها به آن دفترخاطرات می گویند اما من می گویم دلنوشته های من شما هم با این اسم بخوانید.
من کسی هستم که با شک وتردید به دنیا آمدوبا درد و رنج خواهد مرد
کسی که خود را به خاطر وجود بی موقعه اش هیچ وقت نبخشید.
من نباید به دنیا می آمدم با آمدن من زندگی مادرم نابود شد روز تولدم به جای جشن وشادی اشک

ریختن و عزا گرفتن.تنها او بود که مرا عاشقانه در آغوشش فشرد .در اوج تنهایی های من عشق او نبض زیستنم بود.
به راستی که بهشت زیر پای مادران است.

صبح شده بود اما هنوز کاملا بیدار و هوشیار نبودم مثل همیشه وارد اتاقم شدو چند لحظه ای مرا تماشا کرد.

تابش عشق را با چشمان بسته ام نیز حس می کردم.ابتدا پیشانی ام را بوسید سپس به آرامی تکانم داد
_ سهند جان…

رمان عاشقانه و زیبا

چشمانم را گشودم.بعد از بیست وچند سال که از عمرم می گذشت تازه امروز فهمیده بودم چقدر مادرم را دوست دارم!
بعد از سال ها تلاش وکوشش بالاخره بعد از اتمام کارشناسی در بیمارستانی مشغول به کار شدم.

زندگی خوبی داشتم و این را مدیون دعاهای مادرم و اعتبار پدرم بودم.پدرم سال ها پیش قبل از تولد من،

زمانی که مادرم باردار بود غزل خداحافظی را خوانده بود وبه مقام بلند وعظیم شهادت رسیده بود
اویک پرستار جوان بود که در اوج جوانی شهید شد.نام بزرگ او واعتبار فراوانش همیشه همراه من بود.

دانلود رایگان  دانلود رمان بازی با عشق

گرچه تمام این ها کافی نبود وجای خالی اش را این حمایت ها و ترحم های ناچیز پر نمی کرد اما با گذشت

 

زمان به این حقیقت دست یافتم که با وجود نبود پدرم مادرم به خوبی نقش او را ایفا کرده بود جوانی اش را

به پای من سوزانده بود تا من به این جا رسیده بودم.بعد از مادرم کسی که خیلی در موفقیت های من تاثییر

گذار بود برادرمادرم یعنی دایی من بود.او را از زمانی که به دنیا آمدم در کنار مادرم دیدم تا به امروز وهمین

لحظه او وهمسرش خیلی مارا حمایت کرده بودند خودم را مدیون آن ها می دیدم من و مادرم در یک آپارتمان

مشترک دو واحدی با خانواده دایی ام زندگی می کردیم .

رمان ساز غم

رمان سازغم

دوتا دختر داشتن به اسم های السا و درسا،از بچگی به چشم خواهر به آن ها نگاه می کردم السا سال اخر

دبیرستان بود و چهاریا پنج سال از من کوچیک تر بود درسا هم تازه تحصیل را شروع کرده بود و اول ابتدایی بود.
السا دختری شاد وپر هیاهو بود نمی خواهم بگویم بی قید وبند است اما خیلی از قانون های که باید اجرا

می کرد را سر باز می زد.از حجاب و متانت هم بویی نبرده بود واین موضوع مرا عصبانی می کرد.او مثل خواهر

من بود دوست داشتم خواهرم جوری رفتار کند که به او افتخار کنم نه این که باعث سر افکندگی ام باشد.

از اقوام پدرم هیچ کس را نمی شناختم پدربزرگ ومادربزرگ مادری ام نیز فوت کرده بودن وزندگی در این شرایط

کمی سوت و کور بود
کم وبیش می دانید کی هستم وچه کسانی در زندگی من مهم هستند.این دیروز من بود که تعریف کردم حالا

به امروز و فردای من گوش کنید.
صبحانه خوردم و بعد از خداحافظی از مادرم از خانه بیرون زدم تا به محل کارم بروم السا را دیدم که از پله ها پایین می آمد :
سلام می خوای بری کلاس؟

لینک دانلود رمان حذف شد

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: اجتماعی
  • نویسنده: یسنآ
  • تعداد صفحات: 185
  • 2021 روز پيش
  • علی غلامی
  • 2,363 بازدید
  • یک نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • mahin123
    ۱۰ فروردین ۱۳۹۸ | ۱۰:۱۲

    سلام وخسته نباشید .ممنون از شمابرای گذاشتن رمان های زیبا یی که می گذارید ومن را بسیار خوشحال می کنید .ممنو نتان می شوم

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.