رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان زیبا و عاشقانه شراکت اجباری

رمان شراکت اجباری به قلم  Mohadeseh.l.76

اول از همه تشکر می ‌کنم از شما خوانندگان عزیز که رمان من رو انتخاب کردید؛ اولین رمانمه امیدوارم بپسندید.
رمان بعدی: من ترانه نیستم.
ممنونم از کسانی که این فرصت رو برای من فراهم کردن.

خلاصه شراکت اجباری:

داستان راجع به دختر شیطون و زبون درازی هست که هیچ جوره با ازدواج کنار

نمیاد اما ناخواسته با کسی آشنا می ‌شه و یه جور هایی مسیر زندگی اش عوض می‌شه.
ادامه ا‌ش رو خودتون بخونید.
مطمئنا یاد سهراب بهانه خوبیست برای شروعی تازه
برای استمرار یک لبخند
برای آشتی با زندگی …
خواهم آمد بر سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت: چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشتی خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت ….

رمان شراکت اجباری

رمان شراکت اجباری

قسمتی از متن رمان :

پارت اول
-چه خبرته؟ بزار من هم حرف بزنم.
در حالی که سعی در منظم کردن نفس هاش داشت گفت:خب من حرف هام تموم شد، حالا می خوای جواب من رو بدی؟
-ماشالله که کم نمیاری، عین مادربزرگ ها پشت سر هم ور می‌زنی!
-نترس من کم نمیارم اگه ام آوردم از تو قرض می گیرم، حالا می آی یا نه؟
دودل بودم و با استرس پام رو تکون می دادم.
-نمی‌دونم رونی، من حرفی ندارم فقط…
-آهان گرفتم، باید از اون پیر مرد غرغرو اجازه بگیری.
داد زدم.
-رونیکا؟ هنوز یاد نگرفتی درست حرف بزنی؟
-اصلا انگار به من آلرژی داره تا من رو می‌بینه ابروهاش می‌ره تو هم، می گم نکنه به من نظر داره؟
با این حرفش خندیدم.
-دیوونه شدی؟ فریدون روح ننه خدا بیامرزم رو ول می‌کنه می‌چسبه به تو؟ در ضمن من اول باید تاییدت کنم که متاسفانه ردی!
-خب دیگه زیادی حرف زدی، شارژم تموم می‌شه.
-چیش خسیس
صداش رو تو دماغی کرد و با لحن‌ چندشی گفت: همه که مثل تو نیستن یکی جیبش رو پر کنه واسه ا‌ش
-باشه من با فریدون حرف می‌زنم و بهت خبر می‌دم.
-باشه بابای

شخصیت های رمان شراکت اجباری

شخصیت های رمان شراکت اجباری

شراکت اجباری

خب حالا نوبت راضی کردن آقاجون بود.
خودم و به تختش رسوندم، مثل این که خواب بود، شاید هم نیمه هوشیار بود، آخه همیشه عادت داشت این جوری بخوابه.
هنوز چند قدم بر نداشته بودم که تکونی خورد!
پوف دختر تو که ان قدر ازش می‌ترسی، مگه مجبوری موقع خواب بیای سر وقتش؟ مگه پدربزرگت ترس داره؟
هنوز درگیری هام با خودم تموم نشده بود که با صدای اِهم و اوهومی توجهم جلب شد.

دانلود رایگان  دانلود رمان تاریخ برلیان

سایر رمان های فروشی سایت رمانکده :

www.romankade.com/category/رمان-های-فروشی/

 

مطالعه آنلاین این رمان بدون نیاز به دانلود

[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2018/12/شراکت-اجباری.pdf” title=”شراکت اجباری”]

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: محدثه 76
  • تعداد صفحات: 425
  • 2025 روز پيش
  • علی غلامی
  • 19,091 بازدید
  • ۲۲ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ناشناس
    ۷ دی ۱۴۰۰ | ۱۲:۱۴

    من اول ترانه رو خونده بودم ولی این خیلی قشنگ تر بود.

  • رویا
    ۸ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۲:۲۵

    رمان عالی بود

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.