معجزه جان !
چقدر حیف که نمی شود اسمت رامیان این سطرها بیاورم …
همه می خوانند خُب …
همه می فهمند خُب …
این ها آرزویشان است یکی مثل تو بیاید حالشان را خوب کند … درست شبیهِ حالِ خوبِ این روزهایِ من … !
پیدایت کنند بیچاره ام که !
اینها هنوز نمی دانند معجزه ی من ، “معجزه ی من است” !!!
نمی خواهم او را با کسی شریک شوم …
با هیچ کس ، میفهمی ؟؟!
می دانی چقدر آدمِ بدحال و افسرده درکمین نشسته ؟؟!
من بیش از حد مهربانم … خودت هم میدانی …
ولی درموردِ تو نه … ! خسیسم … حسودم … نامهربانم …
حرف از تو که باشد ، بدجنس ترین آدمِ دنیا منم … !
نه … !!!
اسمت را نمی آورم …
اصلا چه معنی دارد اینهمه آدم چشم به ناموس و معجزه ی آدم داشته باشند ؟!
معجزه ی من … معجزه ی من است … !
بروند زحمت بکشند برای خودشان معجزه شان را پیدا کنند …
همه که قرار نیست با توحالشان خوب شود … !
اینها آن روی من را ندیده اند …
اگر ببینم چشمشان دنبالِ توست ،
میان قلبم ، احتکارت میکنم …
تظاهر میکنم اصلا نبوده ای …
کوتاه نمی آیم … هرکار که از دستم بر بیاید خواهم کرد …
صحبت از دار و ندارِ یک آدمِ احساسی است ! … الکی که نیست … !!!
#نرگس_صرافیان_طوفان