دریا دختری با غرور و تکبر مختص خودش ،دختری که زبون تند و تیزی داره
ولی زمونه باعث میشه پشت کنه به هرچی که قبلا داشته.
دختر ی که توی بهترین دانشگاه درس خونده و بهترین مهارت رو داره حالا
باید با اجبار وارد کاری بشه که تمام غرور و عزت نفسش رو از بین می بره….
خلاصه: دریا دختری با غرور و تکبر مختص خودش ،دختری که زبون تند و تیزی داره ولی زمونه باعث میشه پشت کنه به هرچی که قبلا داشته.
دختر ی که توی بهترین دانشگاه درس خونده و بهترین مهارت رو داره حالا باید با اجبار وارد کاری بشه که تمام غرور و عزت نفسش رو از بین می بره….
با بغض خفته توی گلوم ،توی خیابونای نا آشنای شهر راه میرم…
به بلندی خونه ها ،به جلوه اشون با دقت نگاه می کنم….
خدایا آخه این چه عدالتیه …!من جایی ندارم برای زندگی اونوقت اینا….
یهو چی شد که شدم این….!
مادرم رفت…!خونه رو بانک مصادره کرد .اونوقت من تک وتنها توی این شهر بی در وپکر اسیر خیابونا شدم….
منی که توی بهترین دانشگاه دولتی اونم رشته ی معماری درس خوندم شده آخر وعاقبتم این….
برم خونه ی مردم کلفتی کنم!
با خستگی ساک وسایلم رو روی زمین می زارم ،همه ی دار وندارم همین ساک کوچیکه….!
با پشت دستم عرق خشک شده روی پیشونیم رو می گیرم….سیبک گلوم بالا وپایین میشه ،قطره اشکی روی صورتم می غلطه….
خدایا نزار له بشم توی این حجم نداری….!
نذار غرورم بشکنه ،خدایا تکیه گاهم باش…!
کاغذمچاله شدع توی دستم رو به آرومی باز می کنم.با دقت آدرس رو می خونم ….فکر کنم همین جاها باشه
دلنوشته های عاشقانه و زیبا جهت دسترسی کلیک کنید
اشعار عاشقانه جهت دسترسی کلیک کنید
سلام خانم نویسنده دست مریزاد جلد دومش پس کوووو من منتظر جلد دوممم
خیلی شدید منتظر جلددومم.❤
سلام زهرا جان خسته نباشی. رمانت خوب بود و من واقعاً از قلمت خیلی خوشم اومد. به امید موفقیت عزیزم
خانم فاطمه سادات هیچ کس شمارو مجبور به خوندن رمان من نکرده بود که این طور با توپ و تشر نقدم کرد! تو خودت که این همه ادعا داری آثارت رو به نمایش بزار تا ماهم فیض ببریم
یه رمان مزخرف به تمام معنا پر از غلط املایی و اشتباهات قواعدی حتی این فکر به سرم زد که شاید نویسنده این رمان یا مدرسه نرفته یا کلا فارسی بلد نیستش روند داستان که کاملا کلیشه ای و مشخص بود طوری که حتی آدم میتونس مکالمات شخصیت ها رو حدس بزنه کلا جلد یک و دو این رمان رو با اعصابی داغون خوندم.
از همه بدتر منطقی که شخصیت های داستان داشتن به شدت مضحک به نظر میومد بد رفتاری هایی که داشتن کاملا بی دلیل و اغراق آمیز بود مثلا تو رمان دریا به این علت کار مرتبط با رشته ی تحصیلیش انجام نمیداد چون رئیس شرکتش قصد ت.ج.ا.و.ز به اون رو داشت اما جالب اینه که حتی بعد گندی که آقا حسام زد اصلا از ور دل ایشون تکونم نمیخورد خانم.همشم که در حال زر زر و ناله بود یعنی شخصیتی کاملا ضعیف و توسری خور و مازوخیسم داشت طوری که آدم حالت تهوع میگرفت…
حسامی که ادعای عاشقیش از اول داستان گوش فلکو کر کرده بود زرتی بعد مرگ همسرش چشمش رفت تو پر و پاچه دریا خانوم حالا اصلا بحث مهسا رو نمیکنم که آقا اظهار فرمودن با کنار مهسا بودن حسی نااااب رو تجربه میکنن واقعا چه مرد وفاداری که تا چهلم عشقش هم نتونس صبر کنه همچین مرد متجاوز بزرگی سخت دیده میشه واقعا که مرد بزرگ منشی هستن ایشون آرزوی هر دختریه که با همچین متجاوزی ازدواجج کنه اصلا یه پارچه آقاس این بشر…
یه چیز دیگه که خیلی حرصم داد این بود که دریا قبل مرگ ماهرو فرتو فرت آرزوی مرگ ماهرو میکرد بعد که ماهرو مرد خانوم زدن تو فاز مظلوم بازی که آه خداوندا من تا کنون مرگ کسی را آرزو نکرده ام….آره جون خودت
راستی خانوم نویسنده اون اعصبانیت نیست و عصبانیته که هی اشتباه مینوشتی اون الف اولش چیه دیگه؟!
بعدشم آندرلاین نه و آدرنالین خانم دانشمند…
میشه نویسندگان عزیز قبل نوشتن همچین آثار نفیس و نادری کمی مطالعه کرده داستانی جدید مطابق با شعور خوانندگان بنویسن نه مطابق با رویاها و خیال پردازی های بچگانه خودشون؟!
واقعا که مسخرس ایراد های این رمان به قدری زیااااد بودن که من با این طوماری که نوشتم حتی یک دهم درصدش رو هم نگفتم خیلی رمان بیخودی بود به خدا…
بیایین تو کانل تلگرامش گذاشته …زندگی بغض الود
پس جلد دومش کی میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جلد دومش کی میاد
عاشق رمانت شدم توروخدا جلد دومو بزار دیگهههههه دمت مرسی فقط سریع
سلام ما منتظر جلد دوم این رمان هستیم