رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان فوق العاده حس خلا رمان عاشقانه و جدید

رمان حس خلا به قلم نازنین امراللهی

 

خلاصه:

دمیر، پسر۲۷ساله متأهلی، از دیار غیرت و تعصب که پدر و مادرش از هم طلاق می گیرن و دختر۸ساله اشون

رو به دست دمیر می سپارن و دمیر می شه سرپرست خواهر کوچکش.
اتفاق های تلخ و شیرینی رو می چشه که با دختر۱۷ساله یتیم روبه رو می شود و زندگی اش ورق دیگه ای

می خورد که نفرت و اجبار رو تجربه می کنه و…

قسمتی از این رمان عاشقانه و جدید :

گلوی ظریفش توان آن غده بزرگ را نداشت. آخ چشم های علسی اش چه پُر و خالی شدند. دست های محتاجم از هم

گشوده شدند و تن نحیف آن دخترک با هق های ریز، در آغوشم حل شد و قلبم به شدت خودش را به سینه ام کوباند.

اورا دیگر چکنم؟ چجور آرامش کنم؟ هق های ریزش در موی رگ های عصبی مغزم نشست و دست مشت شده ام را

روی ران پایم کوباندم. کاش زنده زنده گورم را می کردند و اینجور هق هایش را نمی شنیدم. دست سفید و بچگانه اش

بالا آمد و پیراهنم را چنگ زد و با صدایی که در چنگال های بغض تقلا می کرد و چنگ می کشیدند بر آرامشم، گفت:
– داداشی؟

عاشقانه

دانلود رمان حس خلا

دانلود رمان حس خلا

سرم خم شد و لب هایم بین تار موهایش ناپدید شد و بوی شامپوی بچگانش با سخاوتمندی وارد ریه های خسته ام شد

دانلود رایگان  دانلود رمان وصیت وصال

و عین یک آدم گرسنه همه را بلعید.
– جونِ دل داداشی؟
– چرا مامان و بابا می خوان منُ تنها بذارن؟
عین یک پرکاه توسط دست های مردانه ام بلندش کردم و روی پایم نشاندمش. رگ عصبانیتم باد کرده بود، ولی با فشار

دادن لبم، آنرا سرکوب کردم. نور آفتاب شیطون روی موهای خرمایی اش تابید و دل

مرا به ضعف انداخت. سر جلو بردم و با ولع گونه اش را بوسیدم.
– داداش بمیره برات! بزرگ شدی می فهمی چرا تنهات گذاشتن.
ابروهای ازهم قهر کرده ام را باهم آشتی دادم و دستش را فشار خفیفی دادم و ادامه دادم:
– بعدشم مگه داداشت مرده؟ اینقدر محبت به پات می ریزم که اصلاً احساس تنهایی نکنی زندگی داداش.

 

دسترسی به کانال سایت رمانکده

دلنوشته های عاشقانه و زیبا جهت دسترسی کلیک کنید

اشعار عاشقانه جهت دسترسی  کلیک کنید

دانلود نوشته های نازنین امراللهی جهت دانلود کلیک کنید

 

لینک دانلود این رمان برای ویرایش برداشته شد

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نازنین امراللهی
  • تعداد صفحات: 386
  • 2062 روز پيش
  • علی غلامی
  • 18,684 بازدید
  • ۵ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • Fairy
    ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ | ۰۰:۳۴

    کی گفته من شیطونم

  • Mnbdht
    ۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۰:۲۶

    سلام راستش من دنبال یه رمانم اما اسمش یادم نیست داستان درباره یه دختره شیطونه که دانشگاه میره بعدا یه پسره میاد میشه استادش وقتی میره خونشون می فهمه پسره فامیلشونه که تازه از خارج اومده بعد یک اتفاق میفته پدرش مادرش و برادرش مجبور میشن برن خارج بعد این پسر میشه همخونه ش دختره کم کم به پسره علاقه مند میشه اما پسره دختره رو به چشم خواهری می بینه پدر مادر دختره برمی گردن و پسره هم می خارج وقتی میره خارج تازه میفمه که به دختره علاقه داشته بعد چند سال دوباره بر می گرده لطفا اگه کسی اسمشو می دونه بگه

    • Ana
      ۸ آذر ۱۴۰۰ | ۲۰:۴۵

      کی گفته من شیطونم

    • یاس
      ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۳

      رمان کی گفته من شیطونم

  • parinoosh
    ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ | ۱۳:۴۲

    عاااااااالییییییییی
    خیلی خوب بود❤️

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.