📌 #یک_جرعه_شعر ☘️
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست،
میرسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست !
مینشینی رو به رویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت توی فنجانی که نیست !
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است ؟
باز میخندم که خیلی… گرچه میدانی که نیست !
شعر میخوانم برایت، واژه ها گل میکنند
یاس و مریم میگذارم توی گلدانی که نیست !
چشم می.دوزم به چشمت، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بینِ دستانی که نیست ؟ 🙂
وقتِ رفتن میشود، با بغض میگویم نرو…
پشت پایت اشک میریزم، در ایوانی که نیست !
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست !
رفتهای و بعد تو این کارِ هر روز من است
باورِ اینکه نباشی، کار آسانی که نیست !
نویسنده: بیتا امیری
گوینده:حدیث نجفی
درصورت تمایل به همکاری با تیم صوتی سایت رمانکده نمونه کار یا دکلمه خودتون رو به ای دی تلگرامی زیر ارسال کنید :
@ROMAN_ADMIN