دکلمه صوتی دختر که باشیبا اجرای و قلم فاطمه پیرایش
دختر
دختر که باشی هزار بار هم که بگوید:
دوستت دارد!
باز هم خواهی پرسید:
دوستم داری؟
و ته دلت همیشه خواهد لرزید!
دختر که باشی هرچقدر هم که زیبا باشی
نگران زیباترهایی می شوی که شاید عاشقش شوند
هر وقت که صدایت می کند: خوشگلم
خدا را شکر می کنی که در چشمان او زیبایی!
دست خودت نیست...
دختر که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی
[caption id="attachment_15579" align="aligncenter" width="300"] دکلمه صوتی دختر که باشی[/caption]
[playlist images="false" ids="15039"]
درصورت تمایل به همکاری ...
دکلمه صوتی درهمین موقع با اجرای رقیه رحیمی و به قلم علی کیا
از من می شنوید وقتی ما شدید...
اجازه ندهید قهرهایتان طولانی شود ..
بعضی از قهرها برای لوس کردن هستند
باید آنها را دریابید.
بفهمید چرا بی دلیل قهر کرده....
بفهمید چه میخواهد ...
این جور قهرها را باید فهمید...
باید همان جا دفنش کرد...
باید بغلش کرد...
گفت قهر نداریم...
دلخوری بغلم کن...
همه چیز از قهرهای ساده شروع می شود...
وقتی ما شدید...
میدانید دیر یا زود به خانه می آید..
دیر یا زود از سرکار برمیگردد
دیگر نگران این نیستید ...
دکلمه صوتی یار روزهای سخت با اجرای و قلم فاطمه شفیع زاده
زندگی مانند دریایی مواج تو رو در کام خود میکشد و تو مجبوری به دل سپردن.
چاره ای نیست جز تبعید از ساحل آرامش.طعم شوکران عشق را به تو میچشاند
و تو راهی نداری جز دل بستن به کسی که گمان میکنی همانند تو دست روزگار
او را به دامان دریا سپرده است.حسش میکنی.تصور میکنی او را میفهمی.کم کم
به بودنش خو میگیری.تنها کسی ست که میتواند همدمت باشد.به تو نزدیک
میشود.دستان یخ زده ات ...
دکلمه صوتی فقط بیا با اجرای فاطمه شفیع زاده و به قلم نگین شاهین پور
جانانم
می خواهم تو را در حد آغوش کشیدن غرض بگیرم، می دهی؟
تاوانش هر چه قدر باشد، می دهم
فقط بیا...
چشمانت را ببند
دستانت را باز کن
لب هایت را به لبخند وادار کن
چند قدم نزدیک...چند قدم دیگر...
با بوی تنت، قلبم دیوانه وار خودش را به دیواره ی سینه ام می کوباند
بگذار فکر کنم هنوز عاشقم هستی...بگذار به خیال های خامم جولان دهم
بگذار گمان کنم هنوز چشمانم را دوست داری
بگذار ...
دکلمه صوتی هوایت را کرده ام ها با اجرا و قلم الناز شاهملکی
باز هم این دل صاحب مرده هوایت را کرده است؛ هوای آن چشم هایت که دلم را جادو میکنند!
هوای آن دوستت دارم هایی که پیشکشم میکردی!
هوای آن نگرانی هایت، هنگامی که حس میکردی ناراحتم!
آری دلم تنگ توست؛ تنگ تو که حتی نمیدانم ذره ای در ذهن و قلبت جای دارم، یا نه؟!
همیشه در خیالاتم تو را نیز همین گونه شیفته ی خود میبینم، ای کاش که فقط یک ...
دکلمه صوتی نبودن ها با اجرای تارا و به قلم اندیشه رضا زاده
میدونی!کنار هم بودن این نیست که فقط حتما پیشت باشه و ساعت
هی زل بزنی تو چشاش و هروقتم دلت خواست دستاشو بگیری و باهاش
بری بیرون و خودتو غرق کنی توآغوشش و آروم شی
گاهی وقتا میتونه عشق یه فاصله باشه و تو هم انقدر دلتنگ باشی که
نتونی تو چشاش زل بزنی و دستاشو بگیری ولی وقتی میشینی ساعت ها
تو اوج دلتنگی بهش فکر میکنی و با خیال بودنش، باهاش ...
دکلمه صوتی چه گویم از پریشانی با اجرای تارا و به قلم فرهان محمدی
شک ندارم به تو اما به خودم شک دارم..
که از این عشق به اندازه ی تو سرشارم؟
تو که اشعار مرا با دل و جان می خوانی
دل و جانی، دل و جان در همه ی اشعارم
شده از بغض گلویم متراکم امشب...
رعد و برقی بزند تا به سحر میبارم
در خورت نیستم اما تو چنانی که تو را...
نتوانم به کسی غیر خودم بسپارم
تو به تکرار مرا می طلبی، می رانی
شاعری ...
دکلمه صوتی چه گویم از پریشانی با اجرای اعظم ارسطویی و به قلم فرهان محمدی
مرا در شوک فرو بردی چه گویم از پریشانی...
که غوغا میکند در من نمی دانی، نمی دانی...
تمام هستی ام هستی، تمام هستی ات هستم؟
نمی دانم برای من چرا شیرین تر از جانی
عجب آرامشی دارم، برایم تازگی دارد!!
مرا می خواهی و خواهم تو را ای عشق پنهانی
رسیدی خسته از راهی که عمری منتظر بودم
به سختی "ما"شدیم و "من" نمی گردم به آسانی
نمی گویم، نمی گویی، ولی احساس ...
دکلمه صوتی با نگاهی امشب آتش در سرم افکنده ای با صدای اعظم ارسطویی و قلم فرهان محمدی
با نگاهی امشب آتش در سرم افکنده ای
باز هم در خود فرو بردی مرا با خنده ای
بند بندم بسته بر هر بند ِ انگشتان ِ توست
هر چه می خواهی بکن با من، تو گرداننده ای
من پر از خالی، تو خالی از چنین پر بودنی
از چه حالی در چه حال آکنده ام، آکنده ای!
مُهره از من مهر ِ تو در بازی ِ شطرنج ساخت
می ...
خلاصه
عاشق شدیم به قلم زهره بیگی ،روایت دختر شیطونیه که دل به دوست برادر فوق غیرتیش داده ...
خودتون بخونید دلداگی ها و بیقراری های پریناز قصه ام رو ،کنار شیطنت های خاص خودش...
حرص خوردن های برادرش ...
و احساس ناب و نادرِ کیارش پسر قصه ...
قسمتی از این رمان عاشقانه و زیبا
داشتم از زور خنده روی زمین بال بال میزدم که در حیاط باز شد و امیر حافظ مثل میرغضب وارد شد .بیچاره سلن و هلیا از جا پریدن و ...
مقدمه:
مثل هر شب به سوی پنجره می روم و به شوق دیدن ماه پرده را کنار می زنم
این روزها دیگر ماه جزوی از وجودم شده است
ماهی که مثل من تنهای تنهاست و از هر کسی بیشتر درکم می کند
و در آخر لبخندی می زنم و ماه را در آغوش می گیرم.
خلاصه ای از این رمان زیبا :
روایت داستان زندگی دختری به نام ملیکا که دانشجوی رشته ی پزشکی و دوست پدرش
از اون درخواست می کنه در بیمارستان اون که در ...
قلب فداکار من با صدای ضحی رحیمی و به قلم حوری طاهری
امان از دردهای این دل
که هر کسی از راه رسید آن راشکست
دیگر فقط نامش دل و شکل و شمایلش ویرانه است
نه مرحم دارد برای زخم هایش
نه نازکش
چقدر پنهان کند ویرانه بودنش را
چقدر پرده بکشد به روی ناملایمتهایی که حالا آوار شده و نفسش را به شماره انداخته.
دل جانم کسی چه میداند پشت خند های ساختگی ات چه درد ها پنهان است تا مبادا ظاهر شود و دلشان بشکند که ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.