از خیابان و کوچه پس کوچه ها که رد می شوم..
به آدمهای زیادی بر می خورم…
همیشه آنهایی که راهشان را….
از کوچه پسکوچه های شهر می اندازند…
حس عجیبی بمن می دهند…
پیش خودم می گویم…
نکند اینها همان هایی هستند…
که بی دلیل رفته اند…
بی دلیل ترک کرده اند…
همانهایی که اسمشان بی معرفت است….
می ترسند چشمشان به چشم کسی بیفتد که…
هیچ جوابی برای ترک کردنشان ندارند بدهند…
ولی بعد….
فکرمیکنم نکند اشتباه کرده باشم؟
نکند اینها همان هایی هستند کسی ترکشان کرده؟
می ترسند از اینکه در خیابان…
در شلوغی شهر بروند…
و یکدفعه دست کس دیگری را در دستهایش ببینند؟؟
نکند اینها در کوچه پس کوچه…..
با صدای موزیکی آرام دلتنگی هایشان را می بارند؟
آدمهایی که از کوچه پس کوچه ها می روند عجیبند..
از شلوغی بی زارند…
نمی دانم ترک کرده اند …
یا ترکشان کرده است….
علی_کیا
www.romankade.com/رمان-ها-و-داستان-های-صوتی/