زمین گرد است…
من هم کینه اى.
محال است سوى نگاهت را به دست فراموشى بسپرم.
میترسم از روزى که با یک شاخه رُز قرمز به نزدت بیایم و براى آن همه فراغ طلسمت کنم.
اگر قصه ى دیو و دلبر را شنیده اى.
مرا در دلت آن دیو بد سرشت پندار و در ذهنت جادوگرى با شاخه گلى رُز قرمز…
ماه در زندگى به رسم گناه
مژانا نوروزى(غزل فروش)