رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه

09024084858

رمانکده / دلنوشته های عاشقانه / دلنوشته مرد

دلنوشته مرد

دلنوشته مرد

دلنوشته مرد

دلنوشته مرد

مَرد…
مرد نیز می تواند بغض کند،
گریه کند،
زار بزند،
گلایه کند،
از روزگار…
از آدم ها…
مرد نیز دلش می شکند،
مرد نیز خُرد می شود،
مگر فقط احساسات یک زن به بازی گرفته می شود…
نه…
مرد هم بازی می خورد…
#زهرا_تهوری

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید

درخواست حذف

اشتراک گذاری

۴ بهمن ۱۳۹۶
دلنوشته های عاشقانه
علی غلامی
1,070 بازدید
0 نظر

, دلنوشته زهرا تهوری, دلنوشته مرد, دلنوشته های زهرا تهوری, زهرا تهوری, نوشته های زهرا تهوری, نویسنده زهرا تهوری

مطالب مرتبط

دلنوشته های عاشقانه

دلنوشته وجدان
دلنوشته وجدان #وجدان چه دیر یااینکه چه زود! یک روز می بینی! دست از زندگی برداشته ام! دیگر تلاشی برایش نمی کنم. که چگونه بگذرد؟! چه خوب و چه...

دلنوشته بخواب
دلنوشته بخواب به خدا دل بستم؛ گفتم بیرون کند از دلم مهرت را. به خدا دل بستم؛ گفتم بیرون کند فکرت از سرم را. به خدا دل بستم؛ گفتم وارسته کند...

دلنوشته دل کویرت
دلنوشته دل کویرت رد خاک صحرا بر تن روزگاران عاشق خسته ی پای در راه مانده مجموعه ای از وصل وصال نافرجام شن زار حوادث دردناک شرشر باران اشک و...

دلنوشته نیمه جان
دلنوشته نیمه جان فکر نبودنت که به سرم می زند گلویم در بغض آویخته می شود و چشمانم از اشک همه جا را تار می بینند تو بی رحمانه خودت را وارد قلب...

دلنوشته آه که امشب خبریست
دلنوشته آه که امشب خبریست امروز و اینجا صحنه هم اغوشیست اسمان نقره فام و پای برهنه و جنگل وحشی و دستان تو آه دستانت را می گویم انچه حس...

دلنوشته آسمان را دیدی؟
دلنوشته آسمان را دیدی؟ می‌دانی که دوست داشتن دلیل و بهانه نمی‌خواهد. گاه مثل یک تکه ابرسیاه که بر جان آسمان می نشیند و بارانی به راه می...

دلنوشته نان گندم
دلنوشته نان گندم گذشت آن زمان که می گفتیم:«نخوردیم نان گندم، دیدیم دست مردم.» تقدیر را جوری بی رحمانه ورق زدند که باید بگوییم:«نه خوردیم...

دلنوشته مغرور که باشی
دلنوشته مغرور که باشی مغرور که باشی دلت دوری‌اش را تاب می‌آورد و او چه زیبا بر آن می‌نشیند و دلبری می‌کند اما گفته باشم‌ها… این که چه...

دلنوشته دل کندن از تو کار من نیست
دلنوشته دل کندن از تو کار من نیست دل کندن از تو کار من نیست… کار من این است که نگاهم را مهمان چشمانت کنم و قربان صدقه ی قد و بالایت روم....

دلنوشته هوای سرد
دلنوشته هوای سرد وقتی که هوای سرد هم تو را یادم می اندازد… یادش بخیر. چه روزگاری بود؛ زمانی که دست در دست یک دیگر بین شاخه های کشیده ی...

0 نظر

نظرات

تضمین کیفیت
فایل های اورجینال
پرداخت آنلاین
دانلود فوری
پشتیبانی قدرتمند

تبلیغات

دسترسی سریع

راهنما

با ما همراه باشید

درباره ما

بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم

09024084858

نماد اعتماد الکترونیکی

کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.