نوینسده : KURO عضو انجمن رمان های عاشقانه
ژانر: #ترسناک#تخیلی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۳۲۱
داستان از آشنایی اتفاقی دو دختر جوان شروع می شود.
یک نویسنده ی لطیف و احساساتی، و یک خواننده ی سرد و بی احساس.
این دو دختر بی آنکه بخواهند، وارد ماجرای بی رحمانه و خونینی می شوند که راه گریزی از آن ندارند.
آنها خیلی زود در میان دریای هراس انگیزی از ترس، خون، جنایت، وحشیگری، بی
اعتمادی و خیانت به دام می افتند. در حالی که برای نجات خود دست و پا می زنند، در
می یابند هیچ چیز آنگونه که به نظر می رسید نیست…
«هیچ چیز»…!
بی توجه به سایه ی سیاهی که پشت سرم راه می رفت، وارد مطب روانپزشک شدم.
در حالی که سوار آسانسور می شدم، برگشتم و به رامین لبخند زدم.
برای یک لحظه حس کردم دختر جوانی با موهای بلند سیاه روی صندلی ماشینش نشسته، اما من دیگر گول ذهنم
را نمی خوردم، بنابر این چشم هایم را بستم و پلک هایم را محکم روی هم فشار دادم. وقتی چشم هایم را باز کردم، آن دختر آنجا نبود و رامین مشغول روشن کردن ماشین بود.
سوار آسانسور شدم و خودم را به مطب دکتر رساندم. با منشی اش که دقیقا مثل یک جادوگر آرایش کرده بود، سلام و علیک کردم و بعد، وارد اتاق پزشک شدم.
خانم شریفی روی صندلیش نشسته بود و به من لبخند می زد. وقتی نگاه خیره و معذب من را دید، به صندلی روبه رویش اشاره کرد و گفت:
-بیا بشین عزیزم، اسمت سارا بود نه؟
روی صندلی نشستم و گفتم:
-بله، سارا معصومی.
-چند سالته سارا خانوم؟
-بیست و دو سالمه.
خانم شریفی پرونده یی که روی میز بود ورق زد و گفت:
-پس اطلاعاتی که توی این پرونده نوشته شده درسته!
سر تکان دادم و گفتم:
-من بیمارِ خانم حسینی بودم، اما ایشون گفتن که دیگه کاری از دست یه روانشناس بر نمیاد و بهتره بقیه ی رَوَند درمان رو پیش یه روانپزشک ادامه بدم، می دونین که؟
-بله، خانم حسینی بهم گفته بودن.
دانلود سایر رمان های KURO :
خیلی خوب بود دوسش داشتم❤ممنون
روند رمان خوب بودولی خیلی خلاصش کردین و ای کاش واقعا ادامه داش خیلی بد تمومش کردین
رمان قلم به نسبت خوبی داشت و روند داستانی به خوبی حفظ شده بود داستان ضعیف بود و نقض داشت من شخصیت های رمان رو دوست داشتم اونا واقعا خاص بودن در کل رمان خوبی بود که ارزش خوندن رو داشت
اخرش خیلی قشنگ تموم شد مجهول موندن اخر زندگی سارا قشنگ بود
ولی من شخصا دوس داشتم بدونم که چی میشه مثلا توی جسم یه ادم دیگه میومد سراغ اندریا
و اینکه خیلی ماجراهای عاشقانه قاطی نشده بود و تلخی زندگی رو نشون داده بود یکی از جنبه های مثبت داستان بود.
من خودم پایان خیلی تلخ یا خیلی شیرین و رمانتیک رو دوس ندارم و این دقیقا همون پایانی بود که من دوس دارم نه تلخ بود و نه شیرین
با تشکر از نویسنده عزیز
مثل همیشه عالی بود کورو
رمان خوبی بود ممنون از نویسنده