نوینسده : فائزه رحمتی عضو انجمن رمان های عاشقانه
ژانر: #عاشقانه#پلیسی،طنز
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۹۰۶
ختری شاد و شوخ که دل در گرو ِپسر عموش رامین داره؛
ولی باید دید چه اتفاقاتی براش رقم می خوره و اون آیا به عشقش می رسه یا …
آموخته ام که خدا عشق است
وعشق تنها خداست
آموخته ام که وقتی نا امید می شوم
خدا با تمام عظمتش
عاشقانه انتظارمی کشد؛دوباره به رحمت او امید وار شوم
آموخته ام که اگر تا کنون به آنچه خواستم نرسیدم
خدا برایم بهترش رادر نظر گرفته است
آموخته ام که زندگی دشواراست
ولی من از او سخت ترم.
دستم رو سایبون چشمام کرده بود وبه رومینا که از در دانشگاه بیرون می اومد نگاه می کردم ؛دستی براش تکون دادم که متوجهم شد وبا لبی خندون به سمتم پا تند کرد
زهرا:وای خدای من امروز این کنکورم تموم شد باورم نمیشه که دیگه راحت شدیم
رومینا: کجا راحت شدیم وقتی بریم دانشگاه تازه اول بدبختیمونه درسا هم سخت تر میشن هی باید درس بخونیم از کلاس جا نمونیم خانم زرنگ .
با بی خیالی به سمت دیگه نگاه کردم وگفتم :
زهرا:برو بابا فعلا که کنکور تموم شده ؛می تونیم یک نفس راحت بکشیم کو تا درس ودانشگاه .!
پوفی کشید وبا حرص گفت :
رومینا: واقعا دیگه نمی دونم چی بهت بگم ؛دیگه حرفی ندارم.
نگاهی به ساعتم انداختم وبا چشم های ریزشده گفتم :
زهرا :راستی رمی میای امروز بریم بازار .
با عصبانیت نگاهم کرد که گقتم الان یک کتک مفصل ازش می خورم .
رمی: رمی و کوفت رمی و مرض این صد دفعه اسممو درست تلفظ کن احمق .
دستی به معنی برو بابا تکون دادم .
زهرا: خوب حالا وللش امروز میای بریم پاساژیک چند تا لباس باید بگیرم آخه ، خرید دارم .
رمینا: چقدر تو خرید میکنی مگه هفته قبل خرید نکردی ؟؟
با لبخندی عمیق نگاهش کردم وابروهام رو براش بالا انداختم .
زهرا: نه دیگه این فرق داره عزیزم .
لطفا لینک دانلود رو بذارید
مثل ادم
سلام
ادامه داستان سیگار شکلاتی رو چطور دانلود کنم؟