نوینسده : علی پاینده
ژانر: #تاریخی#تخیلی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۲۸
ین داستانی فانتزیست در فضای سوریه ی درگیرِ جنگ داخلی. قرن ها قبل شبی در شهر دمشق، در دربار خلیفه عبدالملک بن مروان اموی، مجلسی برپا می شود. یکی از ملازمان شروع می کند به تعریف از قدرت و عظمت سلاطین گذشته تا به حضرت سلیمان می رسد. تعریف می کند که چگونه حضرت سلیمان دیوان و جنیان سرکش را شکست داد و بعد آن ها را در خمره های مسین زندانی کرد و سر خمره ها را با خاتم خود ممهور نمود. یکی از درباریان بنام طالب بن سهل در این میان بلند می شود و به خلیفه می گوید که چنین خم هایی هنوز هم در سرزمین مرموزی بنام کَرکَر در سواحل شمال آفریقا وجود دارند. خلیفه خوشحال اظهار می دارد که بسیار خوشحال می شود اگر خودش یکی از خم ها را با جن محبوس در آن ببیند…
بهار سال ۱۳۹۵ بود. سهراب رضائی استاد دانشگاه تهران در رشته های اسطوره شناسی و تاریخ بود. آن روز هم مثل اکثر روزهای دیگر در دفترش نشسته و مشغول جمع کردن وسایلش بعد از یک تدریس خسته کننده بود. از دید او دانشجوهایش اکثراً اصلاً چیزهایی که برای او حکم منشأ زندگی اش را داشتند را درک نمی کردند. یک عده آدم بیخود که اساساً یا برای سرگرمی یا برای اینکه همینطوری مدرکی بگیرند سر کلاس اسطوره شناسی او حاضر می شدند. سهراب رضائی مردی بود مجرد، سی و چهار ساله که واقعاً از ادامه ی این زندگیِ کسالت بار تکراری خسته شده بود. اینکه هر روز سر ساعت معینی بیدار بشود و لباس بپوشد و به دانشگاه بیاید و برای دانشجوهایی که هیچ کدام درکی از فلسفه ی اسطوره شناسی نداشتند درس بدهد و بعد سر ظهر، سر ساعت معینی وسایلش را جمع کند و دوباره به خانه بازگردد. توی همین فکرها بود که در دفترش به صدا درآمد. سهراب لباسش را مرتب کرد و گفت: بفرمایید.
www.romankade.com/?btnSubmit=&s=علی+پاینده
سلام خسته نبالشید
ایده اش جالب بود اما پایان خوبی نداشت نه میشد گفت باز نه بسته فقط ناقص