نوینسده : بهارک مقدم
ژانر: #عاشقانه#کلکلی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۴۲۲
گاهی اوقات ادم شکست می خوره تو زندگی…اما هر شکستی نشونه ی تموم شدن زندگی نیست.نشونه ی نابودشدن آرزو ها نیست.گاهی شکست می خوری و بلند میشی.بلند میشی وقوی تر از گذشته برای زنده بودن می جنگی.برای تمام داشته ها و نداشته هات میجنگی…گاهی اوقات یه حسی نمی ذاره تو شکست رو قبول کنی.یه حسیه که نابه و دوست داشتنیه…یه حس مقدس!حس مادری!تو برای بچه ات می مونی و می جنگی…!
ژانر: عاشقانه. کلکلی
گاهی شکست می خوری…
گاهی حس می کنی تنهاترین ادم روی زمینی…
گاهی حس می کنی قلبت، دل، تمام وجودت ترک برداشته…
اما تو مغروری
تو یه زنی…یه زن جوون
از جنس گلبرگ های سرخی اما قوی تر از صخره ای…
تو نمی گذاری کسی تو رو بشکنه…
غرورت ترک بر میداره اما نمی شکنه…
نمیذاری که بشکنه…
تو مادری…
مادر…!
مادر نمی شکنه…
مادر به خاطر غنچه ی کوچیکش نمی شکنه…
مادر استوار می ایسته در مقابل مشکلاتی که سد راه خوشبختیش می شن.
تو مادری…مادر…
پر از حس خوب…
خدا تو این راه کنارته…
و بنده های خوبش فرشته های زندگی تو می شن
خدا بهت زندگی میده…
یه زندگی شیرین…
یه زندگی پر از عشق…
پر از شیرینی شیدایی…
تو لایق این شیرینی ها هستی اگر…
اگر تحمل چشیدن تلخی هاش رو داشته باشی
بمون.بجنگ و عشق بورز…
تو لایق بهترین هایی…
مادر…!
آخ خدایا سرم.از صبح این سرما خوردگی دست از دست سرم برنداشته.آخه نمی دونم اول تابستونی سرما خوردن من چیه؟فکر کنم از ستایش دختر بچه ی کوچولویی که تو بخش بستریه گرفته باشم.طفلکی خیلی بد سرما خورده بود.
سرم رو گذاشتم روی میز.حسابی تب داشتم.ساعت ۱ شب بود و تا ساعت ۶ صبح شیفتم ادامه داشت.خدایا کی می خواد تا صبح بیدار بمونه.
-دکتر توسلی به بخش اورژانس….دکتر توسلی به اورژانس…
وای خدایا همین رو کم داشتم.چقدرم که صدا می کنه.خیلی خب بابا فهمیدم نکش خودت رو.
بی حال تن کرختم رو از روی صندلی بلند کردم.دستم رو به لبه ی میز گرفته بودم.ته گلوم بد جور می سوخت.
[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2017/12/شیرینی-شیدایی.pdf” title=”شیرینی شیدایی”]
باوجود اینکه اولین بار ازایشان رمانی میخونم باید بگویم رمان خوبی بود وارزش خواندن داشت
عالی