داستان کوتاه قانون دل

داستان_کوتاه
✨ قانون دل
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی

 

داستان کوتاه قانون دل

 

بنظرم نیوتون یه عاشق بود
یه عاشق واقعی
نه نه اصلاح میکنم …یه عاشق واقعیِ باهوش!
چون درست میدونست قانون سوم فیزیک رو

چه جوری برای محبوبش تنظیم کنه
و من …. یه باز مانده ام.
آره یه بازمانده از نسل نیوتون که همیشه

سر جلسه امتحان فیزیک مردود شدم
میدونی چرا؟!
چون هر وقت موقع حل جواب به قانون سوم

رسیدم؛ ساز دلم متوقف شد
به جای صورت مسئله چشمهای تو رو میدیدم

که توی چاله های فضایی و عمق کهکشانیش

غرق میشدم و زمان و مکان از دستم در میرفت
میدونی… بیشتر از هزار بار این عاشق واقعی

باهوش رو لعنت فرستادم؟
نه بخاطر اینکه فیزیکم رو هرسال مردود میشدم ها

…نه اصلا
لعنت میفرستادم چون قانونش از ریشه ایراد داشت …
چون هیچ وقت اون حسی که من به تو داشتم رو تو

به من نداشتی
چون همیشه این اتوبان یک طرفه ی دلم بود که

عاری از هر ترافیکی بود ..
چون بر اساس این قانون اگه من دوستت داشتم

توهم باید ذره ای دوستم می داشتی !
لعنت به همه ی قانون های بی اساس دنیا که

 

هیچ کدوم نمیتونن آرومِ این دل بهانه گیر باشن …
راستی … کجا بودیم؟
قانون سوم؟ حل نشد؟!
آخ …بازم وقتم تموم شد
بازم مردود شدم
اشکال نداره جانِ دلـم .. هزار بار دیگه هم به

امید تداعی چشمهای کهکشانیت حاضرم

سر جلسه بشینم و مردود بشم …
اما این قانون غلطه … کاش نیوتون زنده بود

و یه فکری به حال بازمانده های نسلش میکرد … این قانون اشتباهِ محضه!
#فرنوش_گل_محمدی

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.