رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان رد پایی از خاطرات اندروید،pdf،ایفون

دانلود رمان: رد پایی از خاطرات
نوشته: ملیکا قاسمی نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۵۳

   خلاصه :

رمان در مورد پسری به اسم دیویده که در قبیله ای در آمریکا زندگی می کنه.
دیوید و دختر محبوب قبیله که نیکول نام داره با هم دعوا میکنن و نیکول در عمق جنگل گم میشه.
همه چی از اونجایی شروع میشه که تمام افراد قبیله توسط یک گروه راهزن به قتل میرسن.
دیوید به قصد انتقام جویی گروهی تشکیل میده و به جستجوی نیکول میره
آیا نیکول پیدا می شود؟
و اگر آری کجا؟
چه موانعی در سر راه دیوید است؟

قسمتی از رمان :

**پانزده سال قبل**

-نیکول،نیکول کجا رفتی؟
–اگه میتونی من رو پیدا کن دیوید.
-نیکول اینجا جنگله جای قایم باشک نیست بیا بیرون.
از پشت درخت آروم اومد بیرون و با ناراحتی گفت:دیوید!
بعد لبخندی رو لبش نشست و گفت:بیا ببین چی پیدا کردم.
این دختر غیر قابل توصیفه.
به سمتش رفتم که بچه خرگوشی که تو دستانش بود رو نشونم داد و گفت:ببین

چقدر قشنگه! لبخندی زدم و گفتم:آره قشنگه اما تو که نمیخوای نگهش داری؟
نیکول لبخند ژکوندی زد و گفت:اتفاقا میخوام نگهش دارم. پووفی کردم و گفتم:

دانلود رایگان  داستان کوتاه حسرت طلایی

دست بردار دختر،کل اتاقت رو پر جک و جانور کردی!اینجوری پیش بره جنگل رو

خالی میکنی،دیروز هم صدای بزغالت نذاشته بود فرانک بخوابه تا صبح به جون

من غر زد،یکی از بچه سنجاب هاتم پای نیسا رو گاز گرفته بود.
نیکول اخمی کرد و گفت:به من ربطی نداره من دوست دارم نگهشون دارم.
بعد بچه خرگوش رو محکم گرفت و به راه افتاد.
با نگرانی دنبالش دویدم و گفتم:نرو دختر!گم میشی. زبونش رو درآورد و گفت:

نخیرم اونقدر کوچولو نیستم که گم شم! بعد با حرص دویید که دنبالش کردم و گفتم:

وایسا نیکول،نیکول! انقدر دوییدم که نفسم گرفت،ایستادم و با صدای از ته چاه درومده ای

گفتم:وایسا نیکول سعی کردم بدوم اما دیگه پاهام جونی نداشت،آروم روی زمین افتادم و چشمام از خستگی بسته شد.

 

 

 

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی
  • نویسنده: ملیکا قاسمی
  • تعداد صفحات: 53
  • 2326 روز پيش
  • علی غلامی
  • 2,032 بازدید
  • ۸ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • نورا
    ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | ۱۹:۳۷

    رمان بسیار قشنگی بود.امیدوارم جلو دومش هم نوشته بشه چون خیلی خوب و هیجانی تر می شه☺

  • sahar
    ۴ اسفند ۱۳۹۶ | ۱۹:۱۶

    نسبت به رمانایی که خونده بودم عالی بود موضوع و ایده ی ناب و کاملاجدیدی داشت و میخوام یه خسته نباشید به نویسندش بگم*-*

  • ملیکسا
    ۱۸ دی ۱۳۹۶ | ۱۷:۵۰

    ممنونم از همه ی نظرات خوبتون و خوشحالم که رمان رو دوست داشتید عزیزان

  • elmira
    ۷ دی ۱۳۹۶ | ۱۶:۲۸

    رمان قشنگی بود و موضوعش جدید بود نسبت به رمانهای دیگه.واقعا عالی بود و از خوندش راضی بودم امیدوارم جلد دومش هم نوشته بشه?

  • mitra
    ۱۶ آذر ۱۳۹۶ | ۱۰:۴۲

    سلام ببخشید چجوری نویسنده ی این رمان رو پیدا کنم؟باهاشون کار دارم*_*

  • negah
    ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | ۲۲:۳۶

    من الان وسطاشم تا اینجا خیلی قشنگ بوده ببخشید برای دیدن عکس شخصیتاش باید چی کار کنم؟❤

  • mina
    ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | ۲۲:۳۵

    خیلی رمان قشنگی بود??

  • mina
    ۱۵ آذر ۱۳۹۶ | ۲۲:۳۴

    خیلی قشنگ بود??

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.