داستان کوتاه بعد از تو

? داستان_کوتاه
✨ بعد از تو
? ژانر اجتماعی
✍ بقلم آیدا رستمی پور

 

داستانک  بعد از تو

نوشتهءآیدا رستمی پور
هر روز در مدرسه میدیدمش. ساعت هادنبالش میکردم و محو تماشای موهای طلایی

رنگ و دو چشمان سبز رنگش میشدم. هرروز به بهانه ای از او کتاب میگرفتم وگلبرگ های

خشک شده لای کتابش میگذشتم اما او توجه به من نمیکرد. از بی محلی اش ناراحت

و محزون بودم تا اینکه پسری به سویش رفت و شاخه گلی به او داد.
لبخند زدند و اشکم درامد…
دست هم را گرفتند و قامتم خمیده شد…
لب گشودند و مهر سکوت بر لبانم زدند…
حال سال ها از ان ماجرا میگذرد… کتابی به دستم میرسد…داستان ان دنبال بازی ها

وگلبرگ هادرونش نوشته شده بودو زندگی آن دو… پسرک در زیر خاک و او ویلچر نشین است

و من…نه دیگر چشمی برای اشک،صدایی برای حرف و نه کمری برای ایستادن دارم…انگارچهل سال قبل…مراکشتند!

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.