? دانلود رمان: مسیر سرنوشت
? نوشته: فاطمه سادات مظفری نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
? ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
? تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۵۹۹
? خلاصه :
من از تبار شیطنت… تو از جنس غرور و سنگ… من با نگاهی عاشقو گرم..تو با نگاهی سردو خودخواه… چگونه تورا به بند خود اسیر کنم؟؟ باشد…سردی کن…مرا برَنجان…اما یقین کن دست بر نمیدارم… من همان حوایی هستم که حتی پس از گناه هم آدمش را عاشق خود نگاه داشت… با انگشتان ظریف خود تورا به اسارت قلب خود خواهم کشید… در عالم عشق پاک من…تو در قلبم پادشاهی کن…من نیز در قلب تو ملکه خواهم بود… از من دوری میاسا…مگذار قلب حوایت در هوای بی هوای تو آتش گیردو خاکستر شود… هوای نفس هایت را از من مگیر…در غروب ساحل دریای قلب من به تماشای مسیر سرنوشتمان بنشین…
دستی به شالم کشیدمو آروم و قدم زنان از زیر سایه درخت بیرون اومدم
هوا خیلی گرم شده بود و این واقعا افتضاح بود
نگاهی به آسمون آبی بعد از ظهر انداختم که نور خورشید مستقیم خورد تو چشمم..اگه همین کلاهم سرم نبود بیشتر از اینا چشمام اذیت میشدو باید تا نصف شب خارش چشم میداشتم
با حرص پایین پله ها ایستادمو با دیدن اینکه بهاره خانوم تشریف نیاورده حرصی داد زدم
-بهاره..الهی گور به گور شی..الهی بترشی کسی نگیرتت
سارا-این همیشه دیر حاضر میشه
الهه-حالا ببینم میتونه مسافرتمونو خراب کنه یا نه
به درخت سیب تو حیاط تکیه دادمو کلاه بک اسپرتمو روی صورتم کشیدم
خب وقتشه که خودمو بهتون معرفی کنم..این جانب فاطمه مظفری شخصیت اول داستان..تاج سر همه هستم
۲۰سالمه..ترم چهار دانشگاه رشته تجربی درس میخونم
منتظر دخترعمه های دیونه ام هستم تا باهم به شمال بریم