شعر زیبای شب های حسرت زده

شعر
✨ شب های حسرت زده
? ژانر عاشقانه
✍ بقلم فرزانه شفیع پور

من دردهایم را واژه می کنم، بر پیکره ی بی جان دفترم.
شاید برای تو سرگرمی در کنار قهوه ی عصرگاهیت باشد،
و یا شایدم تزهای روشنفکرانه ات در محفل دوستانه!…
اما من دردهایم را فریاد می زنم، بر تن سفید کاغذ؛

تا شاید اندکی، به تعبیر خوش خیال کودکانه مان به اندازه ی چشمان مورچه،

کم شود از بار سنگین نشسته بر شانه هایم…
من مشعل دارم.
نورش را که دنبال کنی می رسی به جایی در نزدیکی فاجعه!
همان جایی که سیاهی ها سایه افکنده و کودکان پناهشان را زیر پیت حلبی می بینند.
کمی که نزدیکشان شوی، میفهمی معنای خیال و واقعیت را…
قهوه ات را زمین بگذار و کرواتت را بازکن.
راه بیفت در کوچه ها و نگاه کن، تنهایی مادرانی را که از شرم کودکانشان،
نان خشک تیلیت می کنند در آب. آری…
واقعیت همین است و کافیست ساعتی را،

از روی صندلی راکت پایین بیایی و هم قدم حسرت های چشمان منتظرشان شوی.
دورنیست، جاییست در همین حوالی…

اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.