? دانلود رمان: تلخ و شیرین
? نوشته: ستایش گلزار نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
? ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
? تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۷۴
? خلاصه :
سلام
این داستان روایت یک زندگیست که پر است از فرازها و نشیب ها
تلخی ها و شیرینی ها
پستی ها و بلندی ها ؛ غم ها و غصه ها؛ سرگذشت دختری ست پاک و بی آلایش که اسیر عشقی تلخ و یک طرفه می شود و زندگی اش را دچار تزلزل می کند علاقه ایی که باعث میشود شکستی تلخ را تجربه کند و تا پای مرگ پیش رود….
چقدر تلخ است دوست داشتن کسی که حتی خیال تو را هم در سرندارد وچقدر غم انگیز است چشم به راه آمدن کسی باشی که خیال آمدن ندارد چقدر تلخ است شبها با یادش بخوابی وآنقدر در نبودش اشک بریزی که سوی چشمانت کم شود واو بی خیال روزگار بگذراند؛ زندگی کند ؛ بگوید ؛ بخندد ؛ تفریح کند ؛ وتمام وجود تو شب وروز تمنای بودنش را کند ودر فراق نبودش همچون ابر بهار اشک بریزی و او حتی نداد که کسی اینگونه دیوانه وار برایش بی تاب است ؛ چقدر تلخ است دیوانه وار آرزوی گرفتن دستانی را داشته باشی ؛ که حس کنی با گرفتن آن دستها تمام درد ورنج های زندگی ات به یکباره برطرف میشود ولی افسوس که حتی در خیال هم به چنین آرزویی دست نخواهی یافت؛وخدا میداند چقدر تلخ است ؛ بزرگترین آرزویت گذاشتن سر برشانه کسی باشد که او را شبانه روز از خدا میخواهی که حتی شده یک ثانیه از آن تو باشد تا به مراد دلت برسی ؛ وچه شبها وروزهایی که برای دیدنش ؛ برای آمدنش ؛ برای آغوش گرمش که امن ترین جای دنیا میپنداریش ؛ دستانت را به عرش کبریایی بلند کرده ایی و خالصانه از معبودت خواسته ایی که تو را به بزرگترین آرزوی قلبی ات برساند…..و خدایت ؛ خود خوب آگاه است ؛ که قلب بی قرارت تنها با رسیدن به مقصود به آرامش میرسد ؛ وخداوند میداند که چگونه زخم زبانها را تحمل کرده ایی وتنها چشم به کرم ولطف ورحمت الهی نشسته ایی……باشد که خدایت تورا به آرزوی قلبی ات برساند ومن بی صبرانه منتظر لطف ورحمت خدایم نشسته ام وبا چشمانی اشک بار وقلبی نالان ومالامال از درد ورنج به انتظار یاری خداوند نشسته ام……..بارالها مرا نومید از درگاهت مران که جز تو هیچکسی راندارم که دردهای انباشته برقلبم را برایش بگویم وازدرگاهش کمک بخواهم ؛ پروردگارا تو را به بزرگیت قسم میدهم مرا به اویی که تمام قلبم رابه نام خودش کرده برسان ؛ وبگذار کنارش به خوشبختی وآرامش برسم……الهی آمین……الهی وربی من لی غیرک……
❌❌ این رمان اختصاصی سایت رمان های عاشقانه میباشد و کپی برداری از این اثر به هر دلیلی ممنوع میباشد و در صورت مشاهده برابر با قوانین کپی رایت برخورد خواهد شد ❌❌
سلام دوستان این رمان برا من دانلود نمیشه چرا؟
عالیههه
سلام نویسنده جان … حس عمیقی به من میگفت که رمان اولتون بوده … قلم قوی نبود، من بعد از ۴۰ ، ۵۰ صفحه خوندن ، دیگه ادامه ندادم
اما واقعا امیدوارم رمان های بعدیتون معرکه باشه
لطفا انقدر هم رمان رو به سمت دین و مذهب نکشید !
عالی
باسلام وتشکرازنویسنده ی این رمان
من رمانهای زیادی خوانده ام وخوشحالم که
هنوز نویسنده هایی هستند که ازواقعیت های جامعه بنویسند نه داستانهای غیرواقعی وپراز فحشاوشراب خواری ورواج بی دینی
مامسلمانیم وبایدعفاف وعفت خود راحفظ کنیم حتی درنوشته هایمان
جلد دومش کی منتشر میشه ؟؟؟
واقعا رمان زیبایی بود با تشکر از نویسنده عزیز!
ولی کاش در آخر داستان همچنان از زبان دختر وسوم شخص ادامه داده میشد?وبه نظرم جا داشت که صفحات داستان کمی بیشتر بشه چون پایان داستان خیلی سریع اتفاق می افتاد?ولی قلمتون بسیار گیرا بود!ممنون از سایت خوبتون?