? دانلود داستان : در آستانه ویرانگی
? نوشته: رقیه نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
? ژانر: #اجتماعی،عاشقانه
? تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۰
? قسمتی از داستان :
دستانم به اندازه ی یک قلوه سنگ سنگین شده بود این اولین باری بود که این حس را تجربه میکردم گام های تردیدم را بر روی سنگ فرش پیاده روها می گذاشتم راهی محل کارم بودم ولی انگار راهی سرنوشتی شوم و سیاه بعدازظهر گذشته ۲ بودم خودم هم باورم نمیشد که این من باشم اما باید باور میکردم که خودم هستم . ساعت از بود خیابان ها خالی و خلوت بودند و من هنوز دچار تردید بودم تردید رفتارم تردید لمس دستان یک نامحرم که سالگی در پس تمام نماز های صاف و صیقلی ام در پس تمام خط قرمزهایی که برای خودم ۲۲نامش سام بود من در ترسیم کرده بودم این حس را تجربه کردم.