حباب
بقلم:پروین.س.ابراهیمی
دختری با روح زخمی درست یک هفته مونده ب عروسیش فرار میکنه…فرار از دست مردی که قدرت دستشه …پناه بردن ب خانواده ای معمولی که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه….یک اتفاق …یک تشابه …یک اسم …و رازی که تو ی شب بارونی فاش میشه…
ژانر:عاشقانه،اجتماعی
خانم نویسنده ایده ای واقعا فوق العادهای داشتن برای موضوع رمان و همه ای رمان عال بود ولی پایانش دقیقا نقطه هیجانی و حیاتی رمان خیلی کوتاه تمام کردین اینجا شما تازه می تونستید از این عشق به ثمر رسیده تعریف کنین پایانش را خیلی زود سرهم کردین جوری که ادم احساس میکنه می خواهی اخرش فقط عجله ای جمع کنین من وقتی رمان رو تا بیمارستان می خوندم میتونستم بگم رمان از ده لایق کنین ده ولی وقتی اخرش که بد به هوش امدن بود را خوندم واقعا نامید شدم اینهمه خلاقیت اخرش به هیچ تموم شد اشتباه متوجه نشین اینکه پایان خوش داشت خیلی خوب بود ولی خیلی کوتاه تموم کردین که کیفیت رمان رو پایین اورد
عالیه * خیلی قشنگ و جذابه من شخصیت امیر حسین رو خیلی دوست دارم
مرسی
سلام من دانلود منییجر ندارم نصفشو خوندم ولی بقیش مونده نمیدونم چطور ادامشو بخونم
دوسش داشتم ?????
زیباست❤