یک سبد عشق،حکایت احساسی ناب به قلم فاطی ۹۹
عشقی که در پیچ و تاب سرنوشت سوسو میزند
هر کدام در سرزمینی دیگر،جوانه زدند ولی چنان به هم آمیخته اند،گویی از ازل به نام یک دیگر بودند.
رمان، راجع به دختری سرخپوست هستش که در شمال امریکا با قبیله اش زندگی میکنه و یه روز اتفاقی با پسر ایرانی آشنا میشه
ژانر : عاشقانه
ماجرای دختری به نام نگار و پسری به نام نیما هست نیما برای یافتن مادرش راهی آن کوهی میشود که هواپیمایی که مادرش به آن برخورد کرده است وخودش از کوه به پایین میوفته نگار که دختری سرخ پوست بود اون رو به قبیله خودش میبره پدر نگار ریسس قبیله هست و نگار از مادر ایرانی واز پدر سرخپوست هست نگار از نیما مراقبت میکنه ونیما خوب میشه اما حافظه شو از دست میده و نگار چون مادرش نام نیما رو دوست داشته اسم پسره رو میزاره نیما و بعد از مدت ها پسره حافظه شو بدست میاره و دراین مدتی که کنار نگار بوده عاشق اون میشه ولی نگار مجبور میشه به اجبار زن پسر ریسس یکی از قبیله ها بشه اما در لحظه ۹۰ میره دنبال نیما و همراه نیما به ایران بر میگردن ولی بعد از مدتی میفهمن که خواهر برادرن اما خاله نیما به نیما و نگار میگه که نیما پسر دوست مادر نگار وخودش بوده و بعد از به دنیا اومدن اون انها از دنیا میرن………..
میشه یکی خلاصه ی رمانو بده؟؟
میسه یکی خلاصه ی رمانو بده؟؟
رمان خیلی خوبی است اتفاقاتش خیلی جالبه
رمان قشنگی بود
واقعا عالی بود خیلی جالب بود و نمی شد اتفاقات رو درست حدس زد❤️❤️❤️
رمان شگفت انگیز و عالی هستش و امیدوارم روزی از روی رمان یک سبد عشق فیلمی با همکاری ایرانی ها وخارجی ها درست کنن