رمان آغوش غریب به قلم فاطمه زهرا سعیدی
خلاصه
رمان در مورد دختریه که به دلیل انتقام اشتباه نقص عضو میشه و این نقص عضو
زندگیشو دگرگون میکنه،اطرافیانش خیلی مواظبشن و بهش محبت میکنن اما اون این
محبتهارو ترحم میدونه و تصمیم میگیره زندگیشو عوض کنه و در این بین کسایی وارد زندگیش میشن که...
با تشکر از آقای علی غلامی ناظر برنامه ی رمانهای عاشقانه
نام کاربری:fati23
قسمتی از رمان :
""به نام خدا""
"دیبا"
داشتم آروم از پله ها می اومدم پایین،اِنقدر آروم که اگه مورچه ای هم ...
دلنوشته پائیز که باشد
پائیز که باشد
جاده که باشد
فقط یک تو کم دارد
که بایستی روبرویم
و طعنه بزنی به تمامِ برگهایی
که بی تو زرد شده است!
#فاطمه_زهرا_سعیدی
[caption id="attachment_12380" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته پائیز که باشد[/caption]
دل نوشته پاییز
تو نیستی
و خانه را ماتم پُر کرده است
گل های داخلِ گلدان پژمردن
و ماهیِ درون تُنگ اشک میریزد
برگرد و بگذار پائیز از این خانه دور شود
برگرد و بگذار زنی که اینجا نشسته
این پائیز را جشن بگیرد!
فاطمه زهراسعیدی
[caption id="attachment_11519" align="alignnone" width="300"] دل نوشته پاییز[/caption]
دلنوشته پائیز امسال
پائیز امسال عجیب سرد است
عجیب لرز می اندازد بر وجودم
عجیب خنده هایم را روی لب می خشکاند
و عجیب تو نمی آیی تا گرم شوم!
و عجیب پیر می شوم
در این پائیز که تو را با خود برده!
#فاطمه_زهرا_سعیدی
[caption id="attachment_10383" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته پائیز امسال[/caption]
دلنوشته می خندی و پائیز میرود
می خندی و پائیز میرود
پشتِ پلکهای بسته ات می رقصد
اِنگار که نیامده دلش را برده ای
به عُمقِ چشمانت!
#فاطمه_زهرا_سعیدی
[caption id="attachment_10379" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته می خندی و پائیز میرود[/caption]
دلنوشته پائیز که باشد
پائیز که باشد
جاده که باشد
فقط یک تو کم دارد
که بایستی روبرویم
و طعنه بزنی به تمامِ برگهایی
که بی تو زرد شده است!
#فاطمه_زهرا_سعیدی
[caption id="attachment_10376" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته پائیز که باشد[/caption]
? دانلود رمان: ژالین
? نوشته: فاطمه زهرا سعیدی نویسنده انجمن رمان های عاشقانه
? ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
? تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۵۰۱
?خلاصه :
رمان در مورد دختری به اسم ژالینه که تُرکِ تبریزه و مادرش رو وقتی هفت سالش بوده از دست
داده و با پدرش که معتاده زندگی میکنه.ژالین روزای سختی رو میگذرونه و تنها کسی که داره
دوستش مهنازه تا اینکه یه حاج آقایی که دوست باباشه میاد خونشون و باعث میشه زندگی
ژالین تغییر کنه....
ژالین مجبور میشه با دوست پدرش به ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.