دلنوشته وقتی
وقتی نمیدونین چقدر تو خاطر طرف مقابلتون حرمت دارین, براش خاطره نسازین...
وقتی از موندن اطمینان ندارین, براش خاطره نسازین...
وقتی قراره برین و تلخی خاطره ها رو به جونش بندازین, براش خاطره نسازین ...
خاطره ها خیلی نامردن. یه روز که نیستین , یه روز که رفتین, خاطره ها دمار از روزگارش در میارن...
#ساناز_زینعلی
دانلود رمان زمهریر سکوت به قلم ساناز زینعلی
سالار بعد از مرگ همسرش تصمیم می گیرد ازدواج کند اما رها خواهر همسرش که این قضیه را
می فهمد تصمیم می گیرد سپهر تنها یادگار خواهرش را از سالار پس بگیرد غافل از این که با نزدیک شدن
به سالار و دخالت در زندگی او، مهر خودش را به دل سالار می اندازد و ...
قسمتی از این رمان :
کلید را در قفل چرخاندم. وارد خانهای شدم که سرمای روابط افراد آن، زمستان سرد این ...
خلاصه :
پاییزه دختری از خانواده ای متعصب و سختگیر است که برای فرار از فشارهای پدر و برادرها تصمیم به ازدواج می گیرد.
غافل از این که دخالت های خانواده همسرش هم به این بلبشو اضافه می شود و ...
پاییزه برای نجات زندگی اش بعد از سقوطی که داشته, دست به زانو می زند و برمی خیزد.
مقدمه:
تمام تنم کوفته بود اما دردش به اندازه زن بودنم نبود. من محکوم بودم به جنسیتم.
به جنسیتی که به دست مردان این دیار بی ارزش ...
مصاحبه با ساناز زینعلی
#رزومه
#عضو_انجمن_رمانهای_عاشقانه
۱_بیو گرافی کامل جهت هر چه بهتر شناخته شدن شما :
ساناز زینعلی هستم ۳۲ ساله. متاهل و دو فرزند دارم و تحصیلاتم لیسانس روان شناسی عمومی است.
۲_انگیزه ی شما برای نوشتن چیست؟
رمان باعث پرورش روح بلند پروازانه انسان ها و افزایش قدرت کلامی و دایره لغات مخاطبینش میشه. من می نویسم چون با نوشتن آروم میشم و تو ساعات نوشتن برای لحظاتی هر چند کوتاه همه ی دغدغه های زندگی رو گنار می گذارم. امیدوارم آرامشی که ...
دلنوشته حواسم نبود که نیستی
حواسم نبود که نیستی
دو فنجان چای ریختم
خیالت فنجان را از دستم گرفت
پایم به خون نشست
#ساناز_زینعلی
[caption id="attachment_12370" align="aligncenter" width="450"] [/caption]
دلنوشته هر صبح
هر صبح
پلک که باز می کنم
خیالت به من سلام می دهد
روزم بخیر می شود
با همان رنگ خیالت
#ساناز_زینعلی
[caption id="attachment_10570" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته هر صبح[/caption]
دلنوشته حواسم نبود که نیستی
حواسم نبود که نیستی
دو فنجان چای ریختم
خیالت فنجان را از دستم گرفت
پایم به خون نشست
#ساناز_زینعلی
[caption id="attachment_10567" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته حواسم نبود که نیستی[/caption]
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.