رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
داستان کوتاه زنگ تحلیلی | به قلم عطیه شکری

داستان کوتاه زنگ تحلیلی | به قلم عطیه شکری خب چرا مامان با ما نمی آد؟ - چون مامان دلش نمی خواد با ما بیاد. دست دخترک را کشید و قدم از قدم برداشت اما بهار مصرانه به عقب چرخید و با آن اخم های معترضش لب زد: مامان بیا اونجا خیلی خوش می گذره! مرد جوان کلافه شد و به قدم هایش سرعت بخشید و دخترک را به دنبال خودش کشید. دختر با پا فشاری هنوز هم مادرش را می خواند اما گویی مادرش ساز ...

دکلمه صوتی مردها هم احساس دارند

دکلمه صوتی مردها هم احساس دارند دکلمه صوتی مردها هم احساس دارند به گویندگی میثم رضایی و به قلم عطیه شکری       [caption id="attachment_13759" align="aligncenter" width="300"]  [/caption]   [playlist images="false" ids="13734"]   دسترسی به تمامی کارهای میثم رضایی : www.romankade.com/tag/میثم-رضایی

داستان کوتاه مجنون

داستان کوتاه مجنون - وایی هوا چه قدر سرد شده؟ چشمانم که به نوک سرخ شده ی بینی اش افتاد، لبخند عمیقی بر روی لبان جا خوش کرد. با دیدن لبخندم، اخم در هم کشید و اعتراض کرد: به چی می خندی مگه دلقک دیدی؟ لبخندم را محو می کنم و با سر انگشت ضربه ی کم جانی به بینی اش می زنم. - تا حالا کسی بهت گفته وقتی عصبانی می شی قیافه ات خواستنی تر می شه؟ لب گزید و سرش را به زیر انداخت. ...

داستان کوتاه توهم

داستان کوتاه توهم صدای آژیر آمبولانس روحم را به بند می کشد و روی اعصاب ضعیف شده ام رژه می رود. نور قرمز رنگ ساطع از چراغ های اتومبیل غول پیکر تیله هایم را اذیت می کند. انگشتان مردانه ام دور فرمان گره می خورند. صحنه هایی از گذشته به سرعت از جلوی چشمانم می گذرد. تمام زجه زدن هایم، صورت خونی شیوا که در آغوشم جان داد و آن موتر سواری که نارنجکش تن ظریف شیوایم را نشانه گرفت. نفسم را با کلافگی بیرون ...

  • 2228 روز پيش
  • علی غلامی
  • 889 بازدید
  • ۴ نظر
دانلود رمان عشق و مردانگی

دانلود رمان عشق و مردانگی نوینسده : عطیه شکری کاربر رمان های عاشقانه ژانر: #عاشقانه تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۷۵  خلاصه : دختری که قربانی شده ی دست افکار پوچ است. مردی که پدر نیست ولی پدرانه خرج می کند در حقش و پدری که پدریش را فدای خودخواهیش کرده... قسمتی از رمان: "ترانه" وای اعصابم خورد شد این نقشه هم که ماشالله تمومی نداره. مداد و محکم پرتاب کردم که صاف افتاد توی سطل آشغال اتاق کارم. دستام با ذوق بهم کوبیدم و گفتم: ایول ضربه ! مثله این دیوونه ها ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.