رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
داستان کوتاه کلید قلبم

داستان کوتاه کلید قلبم #کلید_قلبم #مرضیه_الف قلبم پنجره‌ای نداشت فقط دری داشت به بلندای در قلعه ها. آن را قفل کرده بودم و کلیدش را در پستوی ذهنم پنهان کرده بودم؛ تو تلاش کردی و به ذهنم راه یافتی ولی راه زیادی برای رسیدن به قلبم هنوز باقی مانده بود. گشتی و گشتی و در اخر کلید قلبم را به دست اوردی. چشمانت را بستی و ارام کلید را در، درقلبم چرخاندی و قلبم را گشودی. با دیدن قلبم که چون خانه ای نوساز خالی بود به جای ...

داستان کوتاه رهایی از دام

داستان کوتاه رهایی از دام داستان_کوتاه ✨  رهایی از دام ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف #رها_از_دام #مرضیه_الف با حالی نه چندان خوب ولی بهتر از روزهای قبل روی تخت فلزی نشسته ام وبه گذشته و اشتباهاتی که مرتکب شده ام فکر میکنم ، وجز افسوس خوردن کار دیگری از دستم برنمی‌اید. درگذشته هایم غرق می‌شوم، روزهای خوبی که با پدرو مادرم سپری کرده‌ام و تمام خواسته‌ی من و ان‌ها، موفقیت در درس‌هایم وقبول شدن در دانشگاه بود. روزهایی که جز درس‌خواندن چیز دیگری برایم اهمیت نداشت و تمام روابطم به کتاب‌هایم و پدرو ...

  • 2278 روز پيش
  • علی غلامی
  • 683 بازدید
  • یک نظر
داستان کوتاه آشیانه عقاب

داستان کوتاه آشیانه عقاب داستان_کوتاه ✨  آشیانه عقاب ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف   #آشیانه_عقاب #مرضیه_الف آنگاه که قلبم را به عنوان آشیانه ات انتخاب کردی و چون عقابی تیزبال برآن سکونت گزیدی، دلم گرم شد به آنکه قلبم آشیانه ی کسی شده است که چشمانی تیز دارد و نمی‌گذارد کرکسان لاشخور به حریمش پای‌گذارند. نمی‌دانم چه شد شاید بیش از حد به عقابم اطمینان داشتم، عقابم به جای حفاظت از حریمش ، خودش با چنگالانش ان را ویران کرد و رفت. رفت و با رفتش بوی خون تازه ای که از قلب زخمی‌ام ...

داستان کوتاه بهترین عکس

داستان کوتاه بهترین عکس داستان_کوتاه ✨  بهترین عکس ژانر احتماعی ✍️ بقلم مرضیه الف #بهترین_عکس #مرضیه_الف باصدای صاحبخانه که مرا به اتاقش فرامی‌خواند دستمال‌گردگیری را رها کردم و با عجله به سمت اتاقش رفتم، با در زدن و اجازه ی ورود یافتن، دستگیره‌ی در را چرخاندم و وارد شدم. از جمله ی همیشگی*خانم با من کار داشتید*استفاده کردم ولی قبل از پایان یافتن جمله‌ام سمت چپ صورتم سوخت، دستم را روی گونه‌ام گذاشتم و با بهت به صاحبخانه نگاه کردم. قبل از انکه حرفی بزنم صدای فریادش گوشم را پرکرد. <دزد کثیف، به چه ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.