دلنوشته های عاشقانه شامل بهترین دلنوشته های عاشاقانه ، دلنوشته های احساسی ، دلنوشته های غمگین ، دلنوشته های زیبا و پرمعنی و… می باشد
دلنوشته هایی که داخل سایمون قرار میگیرند از نویسنده های خود سایت میباشد . دلنوشته های عاشقانه و احساسی برای شما عزیزان که عاشق این متن ها هستنید قرار داده میشود .
در ضمن شما میتوانید این دلنوشته هارو بعنوان عکس نوشته های عاشقانه و زیبا برای خودتون ذخیره کنید یا هم میتوانید از دلنوشته های زیبای سایت رمانکده بعنوان پست های خود در شبکه های اجتماعی
یا بعنوان پروفایل خود انتخاب کنید که بی شک بهترین دلنوشته هارو ما برای شما داخل سایتمون قرار داده ایم
دلنوشته عاشقانه گاهی
گاهی باید بروی و به پشت سرت هم نگاه نکنی،
یک جای دور و خلوت.
همیشه ماندن خوب نیست،
گاهی باید این دنیای پوچ و مردمانش را به حال خود رها کنی.
کوله بار تنهایی و خاطراتت را برداری و بروی و چشمانت را بر روی همه چیز ببندی.
سکوت تو آسان تر از ماندن و دم نزدن است.
#مریم_صدرممتاز
دلنوشته تکه هایی از نبودن
نوزاد که بودم، میپنداشتم یک نفر مرا میفهمد، یک نفر از وجودش برای من مایه میگذارد"
کودک که شدم، دوستانم را همبازی میپنداشتم و آنهارا همدم میدانستم، دلم برایشان قنج میرفت و برای لحظهای دل از آنها میبریدم و بودنم با آنها به قیامت میکشید!
نوجوان که شدم، همه را دوست خود میدیدم، برای همه از جان مایه میگذاشتم؛ اما چوب سادگیام را خوردم!
سن بالا میرفت ولیکن بیعقلیهایم رو به فزونی بود!
تکامل رشدم را دیدیم؛ اما هرچه گذشت ...
دلنوشته رها میشوم
رها می شوم در آسمان شب
در این فتنه بازار آشوب شهر
رها می شوم در دل ابر ها
خزان می شوم در دل برگ ها
رها می شوم در رخ ناب تو
در این چشم و در این لب دراین و خال تو
رها می شوم تا که عاشق بشم
رها می شوم تا که عاقل بشم
رها می شوم در کوه ها
در این روزگار آشوب ها
رها می شوم در ستاره، ببین
رها می شوم تا شوی جانشین
رها می شوم تا به تو رسم
رها می شوم ...
دلنوشته انسان های به ظاهر دوست نوشته شکیبا پشتیبان
- 1683 روز پيش
- علی غلامی
- 2,074 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته عاشق دیوانه به قلم شکیبا پشتیبان
زدی بوسه بر پیشانی تبدار من.
کاین همه پنداشتند که تو عاشق دیوانهای.
#شکیبا_پشتیبان
[caption id="attachment_22217" align="aligncenter" width="300"] دلنوشته عاشق دیوانه[/caption]
- 1683 روز پيش
- علی غلامی
- 2,191 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته جنگ نابرابر
جنگ نابرابری بود...
قلب بیدفاع من در برابر هجوم بیرحمانهی تارهای سیاه گیسوانت
رقیه تقیزاده
╭─┅═ঊঈ💔ঊঈ═┅─╮
- 1695 روز پيش
- دلنوشته عاشقانه
- 1,757 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته زندگی
گاهی زندگی باب میلت پیش نمی رود، هر چه می دوی نمی رسی، هرچه تلاش می کنی نمی شود، هرچه را می خواهی که خوشت آمده، دور می شود، دست نیافتنی، ممنوعه! هرچه بیشتر دست و پا می زنی بیشتر غرق می شوی، تا این که به خودت میایی و دست از تقلا برمیداری، کنار می کشی، جا می زنی! کنار پنجره ی خیس شده ی اتاق تاریکت دست بر زیرچانه می زنی و به نظاره می نشینی انتهای ...
- 1708 روز پيش
- دلنوشته عاشقانه
- 2,155 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته دیرینه ترین اتفاق زندگی ام
دیشب خوابت را دیدم
تک ترنج خاتونِ عمارتِ دلت بودم
بی تو میوه های باغ دلم شکوفه ندارد دیگر
می شود بر من تعبیر شوی، دیرینه ترین اتفاق زندگی ام؟!
#فرنوش_گل_محمدی
- 1711 روز پيش
- دلنوشته عاشقانه
- 2,395 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته صوتی هفت نامه برای مریم (نامه هفتم)
با اجرای بی نظیر افسون غفائی و به قلم بسیار زیبای هادی پورحسین و با تنظیم سمیر رستگار
#هفت_نامه
نامه هفتم
سلام مهربانوی زیبای من:
حال از آن روزگار سالها میگذرد
و من عشق پاک تو را همچون
تندیسی مقدس در ذهن و قلب خود
محفوظ نگاه داشته ام ,
تو آنقدر مهربان و خوب بودی که
پس از سالها هنوز هم صورت زیبا و
چشمهای مهربانت را در خواب و
بیداری حس میکنم ,
مخصوصا نگاه های روز آخر و قول
و قرارهایی که با ...
دلنوشته صوتی هفت نامه برای مریم (نامه ششم)
با اجرای بی نظیر افسون غفائی و به قلم بسیار زیبای هادی پورحسین و با تنظیم سمیر رستگار
#هفت_نامه
نامه ششم
سلام مهربانوی زیبای من :
ازقدیم گفته اند و شنیده ایم
که عقد پسر عمو و دختر عمو در
آسمانها بسته میشود , نمیدانم همانند
پدربزرگ و مادربزگ ها دل به خرافات
بستی , یا که نه عقل را حاکم کردی
و چشم و گوش دل را کور , که
عاشقانه هایت را زیر همان اولین
برف زمستانی چال کردی
و شبهای یلدایی و ...
دلنوشته صوتی هفت نامه برای مریم (نامه چهارم)
با اجرای بی نظیر افسون غفائی و به قلم بسیار زیبای هادی پورحسین و با تنظیم سمیر رستگار
هفت_نامه
نامه چهارم
سلام
مهربانوی زیبای من:
بعد از مراسم چهل پدر یار
شدی و آرام جان
ساعت ها کنار گلهای نرگس و مریم و
رزهای سرخ و سفید برایت شاعری
میکردم و قصه دلدادگی لیلی و
مجنون را تعریف میکردم و حکایت بازار برده فروشان مصر و پیرزن و
اشتیاقش برای خرید یوسف .
نازنینم
قصه گوی شبهای بلند زمستانی ات
شدم و شاعر چالِ گونه و چشمان
سیاهت ...
- 1720 روز پيش
- علی غلامی
- 1,394 بازدید
- ارسال نظر
دلنوشته مبتلای دردم
مبتلای دردم
ابتلایی که بستری برای ترک ندارد جز خاک ....
#مهدیه_سعدی
- 1721 روز پيش
- دلنوشته عاشقانه
- 1,280 بازدید
- ارسال نظر