داستان دختری رو حکایت می کند که با مشکلات خانوادگی زیادی
از طرف خانواده همسرش مواجه می شود.
اما از انجایی که او دختری آرامی بود دم از مشکلاتش نمی زند تا این
که مادر شوهرش تصمیم می گیرد زن دیگه ای را وارد زندگی او بکند
و این جاست که زندگی ندا از اون رو به این رو می شود و با درخواست
طلاق شوهرش را غافلگیر می کند و اما آیا یحیی با این درخواست او موافقت می کند؟
عاشورا، فصل غم و اشک و درد است. فصل یتیمی گل ها و جوانه های ایمان است.
فصل زجه و آه و ناله های مظلومین؛ عاشورا فصل ماتم و هم دردی و همدلی است.
اوایل فصل زمستان بود. که مصادف با آغاز روزهای سوگواری آقا سید الشهداء (ع) می شد. جای جای کوچه های شهر نشانه ای از آمدن آن ماه پر عشق و درد؛ ماه ماتم و غم می دهد.
از میان کوچه پس کوچه های شهر، خونه ای نظر مرا به خود جلب کرد. فکر کردم بد نیست برم از نزدیک به آن جا یک نگاهی بندازم.
با اجازه وارد حیاط بزرگ و وسیع که به مساحت سیصد متر بود شدم. از آن خانه های قدیمی اما شیک و لوکس بود.
سمت راست حیاط باغی که پر از درخت انواع میوه بود. به چشم می خورد. چون تازه زمستان از راه رسیده بود. میوه های زمستانی این حوالی دیده می شد. بسیار خوب بگذریم زیاد از میوه تعریف نکنم تا هوس خوردن میوه نکنید.
آن طرف حیاط سه اتاق خواب با پذیرایی مجلل که کنار هر در اتاق گلدانی با گل های رز و اطلسی قرار داشت. که چشم بیننده رو نوازش می کنند.
[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2018/11/زندگی-گاهی-تلخ-گاهی-شیرین.pdf” title=”زندگی گاهی تلخ گاهی شیرین”]
س.میشه رمان هایی به سبک عاشقانه وجدایی بزارین
سلام چرا دان نمیشه
سلام
سایت بسیار خوبی دارید. واقعا ممنون
ولی این اواخر من نمیتونم هیچ کدوم از رمانهاتون رو دانلود کنم! روی لینک که میزنم دانلود نمیشه. لطفا بررسی کنید.