توی کافهها که همه لاته و اسپرسو سفارش میدن، خوردن چای با عطر هل عجیب میچسبد.
توی روزگاری که ته همهی دوست داشتنها به ماه هم نمیرسد، سالها عاشقانه ماندن به پای کسی عجیب میچسبد.
توی زمانهای که همهی چهرهها شبیه به هم و رنگ چشمها مثل هم شده، داشتن دماغی با یک قوز کوچک و چشمان مشکی معمولی عجیب میچسبد.
توی روزهایی که دختران ساعتها زیر دست آرایشگر مینشینند و وقت پسران توی باشگاهها میگذرد، وقت گذراندن توی کافه کتابها و ساعتها وقت برای عکاسی عجیب میچسبد.
توی دورهای که ملاک خوب و بد بودن آدمها شده چهره، تیپ، قد و پول توی جیبشون، معمولی بودن و مورد پسند همه نبودن عجیب میچسبد.