رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان بوتیک به قلم محدثه رجبی

رمان بوتیک به قلم محدثه رجبی

بوتیک : دختری ساده..بی ریا دارای خانواده ای با وضع مالی متوسط تنها امیدش به بوتیکی

است که در ان مشغول به کار است .. اما با اتش گرفتن یک باره ی پاساژ بوتیک از بین میرود..
لوکیشین: تهران
سال : ۱۳۹۶
ژانر : عاشقانه , اجتماعی

به نام خدا
بوتیک
آغاز :۹۶/۹/۲۵
ساعت : ۲۲:۳۶

قسمتی از این رمان عاشقانه و زیبا :

مرد مسنی با موهای سفید رنگ ماشین رو سرخیابون نگه داشت..کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم..
به قدم هام سرعت دادم تا زودتر از جلوی خانم عظیمی همسایه ی سمج اپارتمان کناریمون رد شم.
نا موفق بودم..دقیقا وقتی از جلوش رد شدم صدام زد و من نتونستم جواب سلامش رو ندم..
-سلام خانم عظیمی..حال شما.
–چه باسرعت راه میری دختر..
خندیدم..
یه جوری نگاهش کردم که متوجه شه چقدر از اون همه پیاده روی خستم و بذاره برم خونه.
-جون تو پاهام نیست.. دلم میخواد زودتر برسم خونه استراحت کنم.
خانم عظیمی بی توجه به منو چهره خستم قدمی جلوتر اومد..
–دم خونتون بودم کسی نبود..
سری تکون دادم .
-لابد نیستن..
سعی کرد دستمو بگیره..
–بیا خونه ما عزیزم.. وقتی اومدن برو..منم تنهام..
سریع دست تو جیبم کردم و کلید ها رو دراوردم و توی قفل درفرو کردم.
-مزاحمتون نمیشم خانم عظیمی ممنون..خدانگهدار
به محض بستن در نفس عمیقی کشیدم..
این خانم با این مهربونی هاش کم کم داشت حالم رو بد میکرد..
با دیدن چراغ خاموش آسانسور گریم گرفت و با کشیدن پاهام روی پله ها خودمو به طبقه ۴ رسوندم..

دانلود رایگان  دانلود رمان بازیچه

اینبار کلید رو با شدت بیشتری توی قفل چرخوندم.. دوبار به سمت راست چرخوندم..این نشون میداد

که واقعا هیچکس خونه نیست..به محض باز کردن در گذاشتن یه قدم ب داخل جسم پلاستیکی ای کف پام رو به درد اورد..
سریع چراغ رو روشن کردم.. چرخ کوچیکی که متعلق به یکی از ماشینای نوید بود دم در خونه پرت شده بود..
خم شدم و همونجور که چهار تا چرخ روبه ترتیب جمع میکردم به نوید فحش دادم .

دانلود رمان سیندرلا از محدثه رجبی

 

دانلود رمان عشق کهن از محدثه رجبی

مطالعه آنلاین این رمان بدون نیاز به دانلود

[pdf-embedder url=”https://www.romankade.com/wp-content/uploads/2018/12/بوتیک.pdf”]

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: محدثه رجبی
  • تعداد صفحات: 594
  • 2043 روز پيش
  • علی غلامی
  • 6,212 بازدید
  • ۳ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • بنده خدا
    ۳ آبان ۱۳۹۹ | ۱۹:۳۹

    تا خوندمش میگم

  • Zeinoo
    ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۱:۱۱

    یه سوال خیلی فنی
    رمان هاتونو تو چه برنامه ای میذارید (قالب)؟
    من هرچی میگردم پیدا نمیکنم
    خواهشا جواب بدین

  • ستاره
    ۲۴ شهریور ۱۳۹۷ | ۱۵:۳۷

    باسلام و خسته نباشید بسیار زیبا و قشنگ بود ممنون

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.