جانانم
می خواهم تو را در حد آغوش کشیدن غرض بگیرم، می دهی؟
تاوانش هر چه قدر باشد، می دهم
فقط بیا…
چشمانت را ببند
دستانت را باز کن
لب هایت را به لبخند وادار کن
چند قدم نزدیک…چند قدم دیگر…
با بوی تنت، قلبم دیوانه وار خودش را به دیواره ی سینه ام می کوباند
بگذار فکر کنم هنوز عاشقم هستی…بگذار به خیال های خامم جولان دهم
بگذار گمان کنم هنوز چشمانم را دوست داری
بگذار گمان کنم، آغوشم هنوز، مسکن دردهایت است…راستی، وقتی حالت خوش نیست چه آرامت می کند؟
آخ…ببخشید، یادم رفته بود تو از وقتی رفتی حالت خوش است
درصورت تمایل به همکاری با تیم صوتی سایت رمانکده نمونه کار یا دکلمه خودتون رو به ای دی تلگرامی زیر ارسال کنید :
@ROMAN_ADMIN
سرکار خانم شغیع زاده تبریک هم به شما جهت اجرای خوبتون و هم به سراینده خانم شاهین پور برای این متن زیبا