رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان آرزو

دانلود رمان آرزو

نویسنده : مهدیه ایراندوست

ژانر : عاشقانه

خلاصه :

همیشه باید سعی کنیم از سختی ها و مشکلات زندگی پلی

بسازیم رو به موفقیت و خوشبختی…

آرزو دختریست که در برابر مشکلات زندگی، با تمام قوا می ایستد

و با ورود عشق به زندگیش رنگ و لعابی دیگر به آن می بخشد تا

اینکه اتفاقاتی مسیر زندگی او را تغییر می دهد و با آنچه هیچگاه انتظارش را نداشته روبرو میشود…

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما

قسمتی از رمان :

 

آرزو هنوز داشتم توی رختخوابم این طرف و اون طرف می شدم

که صدای مادربزرگ شد، امروز روز اوله اگه دیر برسی راهت ۶

بلند شد: آرزو جان بلند شو ساعت نمیدن، بلند شو دختر.

-چشم مادرجون، الان بلند میشم. بالاخره از رختخواب دل کندم

و خودمو کشون کشون به دستشویی رسوندم. توی آینه صورت

نشسته و خواب آلودمو نگاه کردم… پوزخندی به صورت کج و کوله

م زدم و برای خودم تو آینه شکلک درآوردم… هنوز صدای مادرجون

از بیرون دستشویی میومد که میگفت: دیر میرسی آخر اینقدر لفتش

میدی… تند تند صورتمو شستم و دندونامو مسواک کردم و بدو بدو

توی اتاقم دویدم… رختخوابمو جمع کردم و لباسهای مدرسه رو پوشیدم

.رفتم توی آشپزخونه و چندتا لقمه نون و پنیر خوردم. یه چایی هم برای

مادربزرگ ریختم و براش بردم. -مادرجون بعد از مدرسه هم میرم خونه

دانلود رایگان  دانلود رمان کلاه داران نسخه کامل

سوگل خانم، گفته عصر میخواد بره بیرون، باید برم پیش بچه هاش بمونم.

فکر کنم شب بیام یوقت نگران نشین. -باشه دخترم، برو خدا به همرات.

از در خونه که اومدم بیرون نفس عمیقی کشیدم و از خدا خواستم کمکم

کنه تا امسال بتونم خوب درس بخونم و یه رشته خوب توی یه دانشگاه

خوب قبول بشم. هوا خوب بود و باد پاییزی قشنگی میومد… دلم تنگ

شده بود واسه کتاب و دفتر بعد از سه ماه دوری از مدرسه. وقتی رسیدم

دوست صمیمیم سیمین رو دیدم، به طرفش رفتم و سلام کردم. ناراحت

بنظر میرسید… گفتم: چی شده؟ چرا ناراحتی؟
با لب ورچیده گفت: هیچی. -پس چرا تو فکری؟ تو یه چیزیت هست من

میدونم. -آرزو مامانم حالش خوب نیست. اشک از گوشه چشمش سرازیر

شد. بغلش کردم و آروم نوازشش کردم. -سیمین آروم باش، درست توضیح

بده ببینم چی شده؟ -مامانم تو بیمارستانه. الان یه هفتست که حالش

خوب نیست. هرچی از بابام میپرسم که مریضی مامانم چیه بهم نمیگه.

شبها هم تا صبح گریه میکنه. یه شب یواشکی دیدم که داشت اشک

میریخت و با خدا حرف میزد.

 

لینک دانلود رمان حذف شد

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مهدیه ایراندوست
  • تعداد صفحات: 98
  • 2153 روز پيش
  • علی غلامی
  • 3,587 بازدید
  • ۲ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • Kimtehyoon@gmail.com
    ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۴

    بنظر من که قشنگ بود و بنظرم واقع بینانه بود و داشت دوره های مختلف زندگی ادم رو نشون میداد ادم توی جوونیش عاشق میشه ولی بعدشاید بایه نفر دیگه… بیخیال خودتون بخونینش

  • Sepideh
    ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ | ۱۸:۰۰

    سلام . قلمتون عالی بود ولی معلوم نشد عرفان آخرش چی شد ؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.