سم الله الرحمن الرحیم
هر روز که برمی خیزیم، زخمی از گذشته به مصاف مان می آید.
زخمی از کمبودهایی که داشتیم، از خطاهایی که کرده ایم، از
نیکی های نکرده، زخم هایی از جنس عاطفه های خرج نکرده و
دلسوزی های بی نتیجه! خودمان را میان جنگ گذشته و حال
گم می کنیم و تا به خودمان بیاییم، شکست جنگی از گذشته
را خورده ایم که قصد فرار از میدانش را داشتیم! زخمی از زمانه
برتن مان می ماند، زخمی از خاطرات، زخمی از گذشته ی
درگذشته که تا ابد استخوان لای خود دارد…
از بیکاری دوباره کمد داروها را باز کردم و برای چندمین بار چک کردم تا اگر کمبود داشتیم از
مرکز درخواست دهم. حال پریشانم این قدر عیان بود که صدای همکارم هم در آمد.
– چیزی لازم نداریم به خدا؛ بیا بشین چرا بی قراری؟
کمد را بستم و به ساعت دیواری نگاه کردم. هنوز ظهر نشده بود و من لحظه شماری می کردم
تا شش ساعت باقی مانده از شیفتم هم بگذرد و سراغ خواهرم بروم! در اوج بی قراری باز صدای
همکارم رشته ی افکارم را پاره کرد.
– حالا دارو هم کم داشته باشیم، تو این کوره راه مریض کجا بود که استفاده کنیم؟ این قدر
می مونه که مجبور می شیم بندازیم دور!
نگاهش کردم، پا روی پا انداخته بود روی میز و کتابی را مطالعه می کرد. کاری که من همیشه
انجام می دادم و آن روز حتی نمی توانستم لحظه ای یک جا آرام بگیرم چه رسد به تمرکز برای کتاب خواندن!
دو دستی به موهایم چنگ زدم و کنار پنجره دست به بغل به دیوار تکیه زدم و به هوای
قمر در عقرب بیرون خیره شدم. عجیب هماهنگ حال و روز من بود. برف و کورانی که چشم هم چشم را نمی دید!
«خدا به داد دلت برسد مریم!
سخت است برادر باشی و نتوانی به داد دل تنها خواهرت برسی و برای رنج هایش مرهم باشی!
پوچ تر از این حس هم مگر حسی در عالم می تواند باشد؟ اگر زندگی او از هم بپاشد و از عشقش
دور شود، من یکی توانایی شنیدن ضجه ها و ناله هایش را ندارم و ترجیح می دهم تا ابد اسیر
این کوره راه بمانم تا به خانه برگردم و خواهرم را آشفته و بی قرار عشق و فرزندش ببینم و کاری جز تماشا از دستم بر نیاید!»
– خدا بخیر کنه تو این هوا کسی طوریش نشه؟
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییی
چرا آدامس رو نزاشتین فقط خدا کنه تلخ تموم نشه
من رمان نو میخرم اخه ۱۰ روز خوندمش نامردیه ک نفهمم آخرش چی میشه لطفا
سلام چند روزه دارم میتونمش الان تموم شده کنجاوم بدونم اخرش چیه لطفا نسخه دومشم بیارین ت بازار خاهش